به سبب هراس از انتقاد، عدم تایید یا طرد، از فعالیتهایی که نیاز به تعامل با افراد زیادی داشته باشد، اجتناب میکند. جز با افراد خاصی که از آنها خوشش میآید، مایل به ارتباط با فرد دیگری نیست. به سبب احساس شرم و یا ترس از تمسخر، از بیان دنیای درون خود حتی به افرادی که با آنها رابطه نزدیک و صمیمانه نیز دارد، خودداری میکند. در موقعیتهای اجتماعی همواره به این فکر می کند که مبادا مورد انتقاد یا طرد واقع شود. به سبب احساس بیکفایتی، از حضور در موقعیت اجتماعی جدید اجتناب میورزد یا در صورت حضور در آن، احساس ناراحتی میکند. به سبب احساس بھتری، خود را فاقد مهارت اجتماعی لازم میداند. غالبا به خاطر اجتناب از احساس شرمندگی، از ورود به فعالیت های جدیدو ناشناخته اجتناب میورزد. این افراد اساساً از ایجاد رابطه و صمیمیت هراس دارند، خود را از نظر اجتماعی ناشی و از نظر فردی غیر جذاب و يا پائینتر از دیگران میداند. به طرزی نامعمول از خطر کردن شخصی یا درگیر شدن در هرگونه فعالیت جدید اکراه دارد، به این دلیل که ممکن است در این موقعیتها خجالتزده شود. با سایت دکتر قاسمی همراه باشید.
شخصیت اجتنابی چگونه شکل میگیرد؟
فرد اجتنابی در دوران کودکی خود معمولا خجالتی و آرام بوده است. این گونه افراد حتی در کودکی نیز از حضور در میان جمع و فعالیت های گروهی اکراه داشته و از اینکه در برابر نگاه دیگران قرار گیرند، احساس ناراحتی میکردهاند. چنین کودکی ممکن است که از رفتن به مدرسه خودداری کند، چرا که او از تعامل با دیگران در مدرسه احساس ناراحتی میکند و از اینکه در موقعیتی قرار گیرد که هیچ ضمانتی برای پذیرش کامل او وجود ندارد، وحشت دارد. شخصیت اجتنابی همچون دیگر اشکال کمرویی ریشه ژنتیکی نیز دارد و بنابراین، از کودکی به بزرگسالی امتداد می یابد و به نقطع اوجش در بزرگسالی میرسد.
بنابراین، محیط زندگی دوران کودکی تاثیر به سزایی در شکلگیری شخصیت اجتنابی دارد. افراد اجتنابی غالبا دارای والدینی با تاریخچه اضطراب و ترس هستند. این امکان نیز وجود دارد که والدین آنها براساس احساس ترسی که داشته اند، در حمایت و مراقبت از آنها افراط کرده باشند.
همچنین این نوع والدین ممکن است در قبال موقعیتهای اجتماعی مختلف، به وسیله فوبي اجتنابی یا ترس شدید، از خود واکنش نشان می داده اند و بدین ترتیب، ترس از موقعیتهای اجتماعی را به طور ناخواسته به کودک خود القا کرده باشند. این نوع والدین بر کودکی که براساس ساختار ژنتیک خود، تمایل به کمرویی و کنارهگیری از جمع دارد، تأثیر عمیقی از خود باقی خواهند گذاشت. برخی از تحقیقات پیرامون افراد اجتماعی نیز وجود دارد که از بدرفتاری شدید عاطفی با آنها در دوران کودکی حکایت دارد که نتیجه آن را در بزرگسالی می توان در عدم اعتماد فرد به دیگران و هراس شدید در ایجاد روابط با آنها مشاهده کرد.