با توجه سوال مطرح شده در مورد خیانت که خواستار راهکاری بودند که فرزندان کمتر آسیب ببینند من اینجا لازم دانستم کمی مسئله را باز کنم. با سایت دکتر قاسمی همراه باشید.
وقتی خیانت اتفاق میافتد، فرد خیانت دیده بهمریختگی شدید هیجانی و فکری را قاعدتا تحمل کرده، واکنشهای هیجانی مثل خشم، افسردگی، اضطراب، شرم و احساس قربانی بودن را متحمل میشود، در این شرایط که خیانتی بر ملا میشود، فردی که مورد خیانت واقع شده به دلیل حجم حال بد و پر فشار بودن واقعه به دنبال به دست آوردن یک فرمول است که بداند برای چه خیانت بوجود آمده است، چیزی که نه تنها مشکل را حل نخواهد کرد بلکه ازدواج را آسیب پذیرتر خواهد نمود.
بعد از لو رفتگی حال فرد پیمانشکن گاهی از فرد خیانتدیده، شاید بدتر هم باشد، مخصوصا اگر جایگاه و پرستیژ بالایی داشته و جایگاهش تخریب شده یا گاهی رابطه با فردسوم به حدی خوب بوده که نگران از دست دادن رابطه و آسیبی که ممکن است فرد سوم ببیند نیز هست یا اینکه فرد سوم ممکن است به راحتی حاضر به اتمام رابطه نباشد یا اینکه فرد سوم شریک یا همکار فرد پیمانشکن باشد و جدایی بسیار سخت باشد و در نهایت عاقبت رابطه با همسر و فرزندان به کجا خواهد رسید؟
اینجا لازم به ذکر است که ارتباط زوجین بعد از خیانت به هیچ وجه به حالت قبل از خیانت باز نخواهد گشت:
۱- یا منجر به طلاق میشود و یا باعث میشود رابطه به سطح پایین تر از قبل برسد که باعث باجخواهی و سلطهگری شود، که شاید فرد پیمانشکن حاضر نباشد تا به این حد آزار ببیند و نخواهد که زندگی را اینگونه ادامه دهد.
۲- یا اینکه هر دو نفر برای اینکه مسئله را حل و فصل کنند تلاش نموده و سطح ارتباط به درجه بالاتری از قبل برسد و سطح رضایمندی را برای هر دو بوجود آورد.
پیامدهای خیانت میتواند برای هر دو همسر، رابطه زناشوییشان، فرزندان و حتی اطرافیان مخرب باشد. این تاثیرات مخرب برای دورهای طولانی و نامعلوم پایدار میماند، زیرا ریشه درهیجانهای شدید زوج دارد، تجربههای بالینی نشان میدهد ناتوانی در عدم بخشیدن منجر به طولانیتر شدن این پیامدها میشود.
فرایند درمان در خیانت بسیار آهسته صورت میگیرد چون خیانت غیرمترقبه بوده است، تاثیرات منفی زیادی را ایجاد میکند. خوب اولین کاری که یک درمانگر متخصص در این زمینه انجام خواهد داد مدیریت و کنترل آسیب میباشد. وقتی خیانت اتفاق میافتد قاعدتا اولین مسئلهای که مشکلساز میشود این است که تمام پیشبینیهای گذشته بهم میخورد. تمامی مسائل در مورد خود و همسر و فرزندان دچار مسئله میشود. ناتوانی در پیشبینی رفتار همسر، عدم امنیت و اعتماد به همسر دغدغه جدید زندگی میشود.
فرد بارها و بارها این سوال از خود میپرسد؟ که چه اتفاقی قراره بیفته؟ که به هیچ جواب قانع کنندهای هم نخواهد رسید. برای اصلاح این عدم تعادل برای اینکه آسیب کمتری به فرزندان برسانیم اول در درجه اول باید تعادل زندگی را دوباره احیاء کنیم. اینکه بطور کامل مشخص نماییم که در این شرایط وبحران بوجود آمده چه کسی قراره در مورد بچهها وظایف را به عهده بگیرد. رسیدگی به درس بچهها را کدامیک به عهده میگیرند.
- خریدهای لازم به عهده چه کسی باشد.
- آماده کردن غذا به چه نحوی انجام شود.
- کار منزل به عهده چه کسی باشد.
وقتی خیانت اتفاق میافتد، فرد آسیبدیده ممکن است به کارهای تخریبگری دست بزند مانند :
- مطلع ساختن فرزندان، والدین، دوستان و همکاران و بیآبرو کردن و تحقیر وی
- درخواست انجام تکالیف بیش از حد برای جبران مثل ترک کردن شغل و محل کار برای پایان تماس با شخص سوم.
- از طرف دیگر فرد خیانتکار ممکن احساس کند هیچ قدرتی ندارد و کلاً قدرت در دست فرد آسیب دیده است و کاملاً تحقیر شده است.
مشکلاتی که بعد از این خیانت ممکن است بوجود آید و نیازمند کمک هست:
1- اقدامات آسیب زای عمدی نسبت به همسر
۲- تعاملات و مراودات تخریبگر زوجین با هم
٣- رفتارهای تخریبگر در غیاب همسر
کمک گرفتن از یک درمانگر متخصص در این زمینه باعث کاهش تعاملات مخرب میشود.
دستورالعمل و توصیههای مستقیم درمانگر مثلا:
تشویق و ارتقاء گفتگو بین زوجین میباشد. دستورالعمل آتش بس. وقتی احساساتتان خارج از کنترل میشوند، افکار داغ به ذهنتان می آیند وقتی صدایتان بلند میشود وقتی کنترل از دستتان خارج شده و یا نمیتوانید به حرفهای همسرتان گوش دهید و یا فحاشی میکنید یا حرفهای بد میزنید نیازمند آتش بس هست مخصوصا در حضور فرزندان. (فرد خیانتدیده نباید به خاطر احساسات خودش به زندگی فرزندانش آسیب بزند و آنها را درگیر ماجرایی کند که کاری از آنها ساخته نیست و فقط باعث آسیب به آنها خواهد شد)
- ایجاد حد و مرز برای تعامل با فرد سوم
- چگونگی برخورد با خانواده و فرزندان
- احیاء تعادل به زندگی
درمان این موضوع به چه شکل انجام میشود؟
یا باید بمانی و ببخشی. یا اینکه نمانی و ببخشی. لازم به ذکر است این ببخشش نه به خاطر فرد خاطی است بلکه فقط وفقط به خاطر شماست، بخاطر اینکه زندگی سالمی بعد از طلاق برای خودتان داشته باشید.