خیانت یک ارتباط هیجانی پنهانی است. هیچوقت خیانت به این آسانی نبوده و هرگز حفظ این راز به این سختی نبوده و هیچوقت خیانت خسارت هیجانی به این زیادی نداشته است.در گذشته ازدواج قرارداد اقتصادی بوده و خیانت امنیت مالی را به خطر می انداخته، اما الان که ازدواج یک قرارداد رومانتیک است خیانت امنیت هیجانی و هویت فرد را به خطر میاندازد. قبلا با خیانت عشق تجربه میشد اما الان که ما عشق را در ازدواج جستجو میکنیم، خیانت عشق را نابود میکند. در ازدواج رومانتیک ما نیازهایمان را بوسیله یه فرد برآورده میکنیم و احساس خاص بودن میکنیم و خیانت در رابطه رومانتیک به ما میگوید که خاص نیستی، غیر قابل جایگزین نیستی. خیانت تمام جاه طلبیهای عشق را از بین میبرد.
در طول تاریخ خیانت دردناک بوده ولی امروزه خیانت آسیبزا است چون هویت فرد را زیر سوال میبرد. خیانت تجاوز به اعتماد است، بحران هویت ایجاد میکند. اما ما در دورهای زندگی میکنیم که حس میکنیم حق داریم که دنبال خواسته هایمان برویم، چون این فرهنگ وجود دارد که لیاقت خوشحالی را داریم. قبلا طلاق میگرفتیم چون خوشحال نبودیم ولی الان طلاق میگیریم چون میتوانیم خوشحالتر باشیم.
اگر ما میتوانیم طلاق بگیریم پس چرا خیانت میکنیم؟
اگر خیانت در رابطهای رخ میدهد لزوما به این دلیل که مشکلی در رابطه وجود دارد یا فرد مشکل دارد نیست. آدمهای خوشحال هم ممکن است خیانت کنند و خیانت در رابطه خوب هم ممکن است اتفاق بیفتد چون چیزهایی وجود دارد که رابطه خوب هم نمیتواند فراهم کند. اغلب کسانی که خیانت میکنند افرادی هستند که سالها وفادار بودهاند و یک روز خط قرمز را رد کردهاند در حالیکه هرگز فکر نمیکردند این کار را بکنند. در عمق خیانت یک آرزو وجود دارد و یک حسرت برای یک رابطه هیجانی، تازگی، آزادی، خودمختاری، نیروی جنسی و آرزوی پس گرفتن بخشهای گم شده خودمان یا تلاشی برای برگرداندن زندگی در مقابل از دست دادنها. بیشتر از اینکه دنبال فرد دیگری باشیم دنبال خود دیگرمان هستیم.
خیانتها در سایه مرگ و از دست دادنها رخ میدهد. از دست دادن پدر و مادر، فوت دوست یا از دست دادن هر چیز مهم دیگری میتواند باعث شود افراد برای برگرداندن نبض زندگی از خط قرمزها رد شوند و احساس زنده بودن کنند. برعکس آنچه فکر میکنیم خیانت کمتر برای رابطه جنسی رخ میدهد و بیشتر برای اشتیاق و آرزو رخ میدهد. اشتیاق به توجه، احساس خاص بودن، احساس مهم بودن. واقعیت خیانت این است که رسیدن به معشوق ممکن نیست و این نرسیدن اشتیاق ایجاد میکند و احساس زندگی میدهد. اگر جسارت و حرارت و تخیلی که افراد در خیانت دارند را در روابط به همسر خود داشته باشند خیانت کمتر رخ میدهد. اگر رابطه قبل از خیانت مشکل داشته است خیانت میتواند ناقوس مرگ باشد در غیر اینصورت اکثر زوجها میتوانند رابطهشان را نجات دهند.
چطور آسیب خیانت بهبود پیدا میکند؟
واقعیت این است که اکثریت زوجهایی که خیانت را تجربه میکنند باهم میمانند و جدا نمیشوند اما بعضی از آنها میتوانند از آن سالم بیرون بیایند و بحران را به فرصت تبدیل کنند. بعضی از زوجها بعد از لو رفتن خیانت گفتگوهای عمیقی باهم پیدا میکنند یا زوجهایی که از نظر جنسی بیتفاوت بودند تمایل بیشتری بهم پیدا میکنند. شاید ترس از دست دادن، ماشین آرزو را روشن میکند و نوع جدیدی از حقیقت راه خودش را پیدا میکند.
برای ترمیم خیانت، زوجها چه کاری میتوانند انجام دهند؟
ترمیم از خیانت وقتی شروع میشود که خطاکار از خطایش آگاهی داشته باشد. پارتنری که خیانت کرده باید به خیانت پایان دهد و اظهار پشیمانیاش و احساس گناه او، به دلیل آزار دادن همسر ضروری است. در مواردی، پارتنر خیانتکار از صدمه به همسر احساس گناه دارد ولی از تجربه خیانت پشیمان نیست. این تفاوت مهم است. مسئولیت فرد خطاکار است که مجدد مرز و حریم رابطه را به وجود آورد و اعتماد را برگرداند. زوجی که به او خیانت شده باید تلاش کند احساس خود ارزشی را برگرداند، خودش را با عشق و رابطه با دوستان و فعالیتهایی که لذت و هویت و معنای زندگی را بیشتر میکند مشغول کند. کنجکاوی فردی که مورد خیانت قرار گرفته برای جزییات خیانت ممنوع است.
" کجا بودید؟ "، "کجا این کار را کردید؟"، "چند بار ؟"، "از من بهتر بود؟"
این سوالات درد خیانت را بیشتر میکند و فرد را تا صبح بیدار نگه میدارد. به جای این سوالات بهتر است درباره معنا و انگیزه خیانت صحبت شود.
"این خیانت چه معنایی برای تو دارد؟"
"چه تجربه و احساسی داشتی که با من نداشتی؟"
"وقتی خانه آمدی چه حسی داشتی؟"
"چه چیز در مورد ما برایت با ارزش است؟"
"خوشحالی که تمام شده؟"
هر خیانتی، رابطه را دوباره تعریف خواهد کرد. خیانتها فراموش نمیشوند. معمای عشق و آرزو نتیجهاش یک پاسخ ساده خوب و بد یا سیاه و سفید نیست. خیانت به شکلهای مختلف در رابطه وجود دارد: تحقیر، نادیده گرفتن، بیتفاوتی، خشونت .... . خیانت جنسی تنها یک روش خیانت برای صدمه به پارتنر است. آسیب خیانت در یک طرف و فرصت رشد و تغییر در طرف دیگر است. شاید بعد از خیانت لازم باشد رابطه از اول تعریف شود. با کمک زوجدرمانگر میتوان فرصت رشد و تغییر را فراهم کرد.