حسادت

حتی عاقل ترین و منطقی ترین افراد نیز ممکن است تحت تأثیر حسادت پریشان شوند و در دام خشم، اضطراب و درماندگی ناشی از آن بیفتند.

از میان تمامی هیجانهایی که می توانیم تجربه کنیم، شاید حسادت دشوارترین و حتی خطرناکترین هیجان باشد. حسادت عاطفهای قوی بر علیه ادراک فرد از تهدید ناشی از خیانت یا تهدید به ترک است.

حسادت خشمی است که ما نسبت به فردی که او را مزاحم یا رقیب می دانیم نشان می دهیم. نوعی خشم شدید نسبت به فردی که می ترسیم از اعتماد ما سوءاستفاده کند.

حسادت چیست؟

حسادت زمانی رخ می دهد که می ترسیم رابطه خاص ما تهدید شود. ما شریک زندگی یا دوستمان علاقه اش را به ما از دست بدهد و رابطه صمیمانه ای با فردی دیگر برقرار کند. ما از توجه او به آن فرد احساس خطر می کنیم. حسادت در خلاء اتفاق نمی افتد بلکه حسادت بین سه نفر رخ می دهد. می توانیم نسبت به فرد مورد علاقه مان، دوستان، اعضای خانواده و همکاران احساس حسادت کنیم. 

 

تفاوت بین حسادت و غبطه :  

ما معمولا حسادت را با غبطه اشتباه می گیریم. غبطه زمانی رخ می دهد که ما معتقدیم شخص دیگری نسبت به ما موفقیت یا پیروزی کسب کرده و گاهی آن را ناعادلانه میدانیم و از موفقیت او رنجیده خاطر می شویم چرا که فکر می کنیم این موضوع نشان دهنده ضعف ماست. یعنی موفقیت دیگران به معنای شکست ماست. در حوزه هایی که برایمان ارزشمند هستند نسبت به افرادی که در آن رقابت می کنند غبطه میخوریم. مثلا در تجارت، به فردی که پول بیشتری به دست می آورد یا به جای ما ترفيع درجه می گیرد غبطه می خوریم. در حوزه علمی و تحصیلی، به کسی که کمک مالی دریافت می کند با مقاله ای منتشر می کند غبطه می خوریم.

غبطه مربوط به مقایسه است. حسادت با تهدید یک رابطه مرتبط است. هر چند غبطه و حسادت هیجان های متفاوتی هستند اما اغلب هر دوی آنها را در ارتباط با یک فرد احساس می کنیم چون هر دو به احساس ما در مورد اینکه در رقابت با دیگران هستیم و اینکه ممکن است بازنده باشیم، بر می گردند .

آیا حسادت برای شما مشکل محسوب می شود؟

همه انسانها زمان هایی نسبت به احساس {حسادت آسیب پذیر هستند ،سوال مهمی که اینجا باید مطرح کرد ؛که آیا حسادت برای شما تبدیل به مشکل شده است؟ 

باید دید که حسادت چقدر بر زندگی روزانه شما تاثیر گذاشته است ؟

خود را ارزیابی کنید؟ 

آیا در در رابطه صمیمی و روابط دوستی ،روابط با اعضای خانواده و تعاملات با همکارانتان حسادت به خرج می دهید و آیا زندگی شما را تحت تاثیر قرار داده یا نه؟

به دلیل احساس حسادت از خانواده ،دوستان و همکاران خود شکایت می کنید،به نشخوار فکری می‌ پردازید ،از آنها اجتناب می کنید ،یا آنها را بی‌ارزش می شمارید؟

حسادت منجر می‌شود تا روابط شما به طور ناگهانی پایان یابند؟

به مدت طولانی احساس رنج می‌کنید؟

از همکارانتان شکایت می‌کنید و این کار حتی موجب به خطر افتادن موقعیت شغلی شما می شود؟

متوجه شدید که نمی توانید از فكرها و احساس های حسادت دست بردارید؟

این فکرها و احساس ها شما را غرق خود می سازند طوری که احساس می‌کنید هیچ انتخابی برای رفتارها و اقدامات خود ندارید؟ 

حسادت باعث افسردگی شما شده؟

گاهی اوقات احساس درماندگی می کنید، نه تنها در ارتباط با رابطه کنون خودتان بلکه درباره توانایی خودتان برای داشتن یک رابطه عاری از پریشانی که در آن حسادت شما را آزار ندهد؟

حسادت باعث شده حرف هایی بر زبان بیاورید که بعدا پشیمان شوید؟

یک گام از حسادت فاصله بگیرید.

اعتبار بخشیدن به احساسها به معنای این نیست که تحت تأثیر آنها قرار بگیرید.شما می توانید به داشتن اضطراب و خشم در لحظه حال اذعان کنید می‌توانید به حسادت خود اشاره کنید و بگویید: «می بینم که دوباره چنین احساسی دارم و یک گام به عقب بردارید و برای لحظه ای ازاحساسات فاصله بگیرید و سؤال های زیر را از خودتان بپرسید:

آیا واقعا می خواهم تحت تأثیر این فکرها و احساس ها قرار بگیرم؟ 

آیا می خواهم حسادتم را تقویت کنم؟ 

یا اینکه از آن فاصله بگیرم؟ 

اگر اجازه دهم این احساس باشد چه اتفاقی می افتد؟ 

اگر بر اساس این احساس عمل کنم چه اتفاقی ممکن است رخ دهد؟ 

ممکن است که دچار سوء تفسير شده باشم؟ 

در حال حاضر چه کارهایی می توانم برای مقابله بهتر انجام دهم؟

زمانی که این چنین فاصله ایجاد می کنیم، می توانیم سوگیری ها، فکرها، اقدامات و پاسخ ها را با شفافیت بیشتری ببینیم. در حالی که به درد اعتبار می بخشیم می توانیم آزمودن فکرهایی که با درد مرتبط هستند، اینکه چگونه ممکن است بر اساس  حسادت عمل کنیم و چگونه به هيجانهایمان واکنش نشان دهیم نیز بپردازیم - و همچنان به دردناک بودن آنها اذعان می کنیم. داشتن چنین احساس هایی به اندازه کافی دردناک است اما بازجویی، سرزنش، تنبیه، تهدید، تعقیب کردن، نشخوار فکری و نگرانی نه تنها چیزی از درد ما کم نمی کنند بلکه مشکلی به مشکلات قبلی می افزاید فکرها و احساس ها نباید به ما دیکته کنند که چه کاری انجام دهیم یا چه چیزی بگوییم. می توانیم روش های دیگر و بهتری را برای مقابله پیدا کنیم. ما برده ذهنمان نیستیم. ما تصمیم می گیریم. ما عقب می ایستیم، فکر می کنیم و گزینه ها را در نظر می گیریم.

ببینید آیا روش مقابله ای متفاوتی برای نحوه احساس کردنتان وجود دارد. برای مثال،نحوه احساس شما در لحظه حال به گونه ایست که به نظر می رسد  طاقت فرسا، دائمی و خارج از کنترل شما هستند. درباره اینکه چه چیزی می تواند به شما کمک کند تا عقب بایستید، بپذیرید، مشاهده کنید، مسائل را حل کنید، زندگی گسترده تری بسازید، به دنبال معنا باشید، ارتباط خود را با شریک زندگی تان بهبود ببخشید فکر کنید و یاد بگیرید که زندگی شما وابسته به هیچ فرد دیگری نیست به جز خودتان.

نسبت به خودتان شفقت به خرج دهید.

هیچ کس به اندازه شما نمی داند که احساس حسادت چقدر دشوار و سخت است مهم نیست که دوستان یا شریک زندگی تان چقدر شما را درک می‌کنند، چه اندازه همدل هستند یا چقدر به شما توجه می کنند هیچ کس به جز شما تجربه ای که هم اکنون دارید را ندارد.

حسادت شما ناشی از ترس از خیانت یا رها شدن از سوی فردی است که به او عشق می ورزید،شاید این دشوارترین مجموعه هیجان هایی باشدکه تاکنون تجربه کرده اید،شاید به خاطر این هیجان از خودتان عصبانی شوید وخجالت بکشید.

اکنون زمان آن است تا از تجربه کنونی احساس‌های طاقت فرسا یک گام به عقب بردارید و درباره خودتان بعنوان فردی مراقب ،محترم و عاشق فکر کنید .ما اسم این کار را شفقت می نامیم ،زیرا می خواهید به رنج و درد خودتان خاتمه بدهید ، نسبت به خود شفقت بورزید و به خودتان توجه کنید.

خودتان با تمام ویژگی ها و حقایق ناخشنود در آغوش بکشید و به خودتان اطمینان دهید که همیشه حواستان به خودتان است و اینگونه می توان به قلب شکسته خود محبت کنید و به آن آرامش بخشید.

شما به عشق نیاز دارید، از خودتان این را دریغ کرده اید؟

می توانید مهربان‌ترین ،گرم‌ترین و عاشق‌ترین فردی را که در دوران کودکی تان داشتید را به یاد بیاورید که به شما  می‌گوید : من دوستت دارم ،تو برای من مهم هستی ، من تو را با آغوش باز میپذیرم.

تصور کنید آن شخص دستانش را به دور شما حلقه می‌کند و به آرامی شما را در آغوش گرم و پر از محبت خود می‌گیرد و پر این لحظه در کنار شماست. تصور کنید که عاشق خودتان هستید .همیشه در کنار خودتان هستید ،و همیشه خودتان را در قلبتان نگه می‌دارید .زمانیکه ترس از دست دادن عشق دارید به خودتان یادآوری کنید همیشه اینجا هستید تا عاشق خودتان باشید. سپس می‌توانید در این لحظه احساس آرامش کنید، انگار پتوی آرامش را به دوران خود کشده اید، آرامشی که شما را احاطه کرده است. حتی هنگام طوفان نیز در این آغوش عاشقانه احساس آرامش وجود دارد.

اکنون که یک گام به عقب بر داشتید تا حسادت را مشاهده کنید،به آن گوش دهید و اجازه دهید که آنجا باشد،می توانید شروع به آزمون فکرهایتان کنیدو ببینید تا چه اندازه صحت دارند؟

نظرات کاربران
دکتر مهدی قاسمی

دکتر مهدی قاسمی

دکتر مهدی قاسمی روانپزشک و رواندرمانگر تحلیلی