پیمان شکنی

 پیمان شکنی زناشویی یکی از واقعیتهای تلخ هر زمان و به خصوص دوران معاصر و متأسفانه یک پدیده کم و بیش رایج است.

در اینجا این سۆال مطرح می شود که آیا پیمان شکنی به واقع مرگ ارتباط زوجین است؟ آیا خیانت، یک بیماری لاعلاج است که چاره ای به جز طلاق ندارد؟ آیا پیمان شکنی درمان هم دارد؟

در پاسخ به این پرسشها باید گفت، درست است که پیمان شکنی، نقض یک طرفه ی تعهدات متقابل زناشویی است که برخی آسیبهای روانی را هم برای زوج موردِ خیانت واقع شده به همراه می آورد، اما این مطلب به آن معنا نیست که پیمان شکنی، پایان قطعی یک زندگی مشترک است. تقریباً دو سوم از زوجهایی که به دلیل پیمان شکنی دچار آسیب در ارتباط شده اند، می توانند با طی یک دوره درمان به بهبودی قابل قبولی دست یابند. البته اینکه آیا یک فردی که به اعتماد وی خیانت شده، بتواند بعد از پیمان شکنی همسر خود مجدداً به وی اعتماد کند و به زندگی مشترک با او ادامه دهد به عوامل بسیاری بستگی دارد مانند نظام ارزشهای فردی، توانایی وی در عفو و گذشت، و اینکه آیا فردی که مرتکب پیمان شکنی شده است، واقعاً خواستار جلب اعتماد مجدد همسر خود می باشد یا خیر؟

 

زوجی که در گذشته مرتکب خیانت شده و در حال حاضر، تصمیم به تلاش برای از سرگیری یک ارتباط سالم و وفادارانه با همسر خود دارد، بایستی متوجه این مسئله باشد که عمده ترین آسیبی که در این قبیل موارد به همسر وارد می شود، کاهش شدید اعتماد او است. بدیهی است، زمانی که فردی اعتمادش را نسبت به کسی از دست می دهد، جلب مجدد اعتماد وی مشکل نه، بلکه بسیار مشکل می شود اما مسلماً غیر ممکن نمی شود. بنابراین همسرانی که از پیمان شکنی خود پشیمان می شوند می توانند با بهره گیری از راهنمایی متخصصان و استفاده از برخی راهکارها برای بازسازی اعتماد از دست رفته همسرشان نسبت به خود، تلاش نمایند.

بازسازی اعتماد، تنها جلب اعتماد همسر به شیوه ی کلامی و یا رفتاری نیست، بلکه علاوه بر اینها موارد شامل جلب اعتماد عاطفی آنهاست که معمولاً دشوارترین بخش بازسازی اعتماد است.

نمونه ای از برخی راهکارهای بازسازی اعتماد در زیر ارائه شده است:
سعی در برقراری ارتباط بیشتر با همسر، ضمن احترام به شرایط وی در برخورداری از آمادگی لازم برای از سر گرفتن مجدد رابطه.

اختصاص وقت بیشتر برای درک همسر و همدلی کردن با وی. همدلی یعنی نگاه کردن به موضوعات و قضایا از دیدگاه فردی دیگر. همدلی با همسر، فرصت لازم را برای جایگزین کردن احساس امنیت به جای ترس و بی اعتمادی فراهم می کند.

صداقت در روابط. صداقت همیشه به بازگرداندن اعتماد کمک می کند. به خصوص زمانی که همسر متوجه حساسیت شما برای صداقت در روابط متقابلتان می شود.

تمرین مهارت” گوش کردن ” به همسر و یک ” گوش کننده ی” خوب بودن. شنونده بودن کافی نیست. گوش دادن مستلزم توجه به تمام جنبه های ارتباطی طرف مقابل است، مانند زبان بدن وی، لحن سخن گفتن وی، شناسایی احساسات و نیازهای همسر از طریق گوش کردن.

نشان دادن حمایت بیشتر از همسر و در دسترس او بودن در مواقع لزوم. حمایت کردن، پذیرفتن بی قید و شرط همسر با تمام ویژگیهای موجود و نشان دادن وفاداری خود به او می تواند در بازسازی اعتماد ، کمک کننده باشد.

مطلب مهم دیگری که در این زمینه به خصوص برای همسرانی که از خیانت زناشویی آسیب دیده اند لازم به ذکر است این است که، بلافاصله پس از پی بردن به خیانت همسر، فرصت مناسبی برای اتخاذ تصمیمات مهم درباره ی ادامه زندگی مشترک و یا جدایی و طلاق نیست، چرا که این اقدام عجولانه، در درجه نخست فرصت بهره گیری از مشاوره های مناسب جهت بررسی راهکارهای منطقی برخورد با این مسئله را از فرد سلب می کند. البته در مواردی ممکن است که طلاق بهترین راه برای جلوگیری از عواقب آتی خیانتهای زناشویی باشد اما این موارد متداول نیستند. بنابراین کمک روانپزشکانی که در زمینه زوج درمانی فعالیت می کنند می تواند مفید باشد.

دکتر مهدی قاسمی

نویسنده: دکتر مهدی قاسمی

روانپزشک و رواندرمانگر

مشاهده سایر مطالب دکتر مهدی قاسمی
نظرات کاربران
دکتر مهدی قاسمی

دکتر مهدی قاسمی

دکتر مهدی قاسمی روانپزشک و رواندرمانگر تحلیلی