شخصیت سالم

چه ویژگی‌‌هایی‌ نشان‌دهنده «شخصیت سالم» هستند؟

ابتدا لازم است که توضیح دهیم «معیار ما» برای‌ تعریف «شخصیت سالم» چیست. برخی‌ از صاحب‌نظران، «سلامتی‌» را معادل «فقدانِ بیماری‌» می‌‌دانند. با چنین نگاهی‌، اگر فردی‌ دچار افسردگی‌ آشکاری‌ نباشد، از درد و رنج روانی‌ شکایتی‌ نداشته باشد و خودش، یا دیگران، او را نیازمند درمان ندانند از نظر روانی‌ سالم است.
گروهی‌ دیگر از صاحب‌نظران، «سلامتی‌» را بر مبنای‌ «میانگین جامعه» تعریف می‌‌کنند. از نقطه‌نظر آن‌ها، اگر عملکرد فردی‌ در حد میانگین جامعه باشد از نظر روانی‌ سالم است.
گروه سوم از صاحب‌نظران، «سلامتی‌» را معادل «شکوفایی‌ استعدادهای‌ یک فرد» می‌‌دانند. بنابراین کسی‌ که بیماری‌ روانی‌ آشکاری‌ ندارد و عملکردِ او در حدّ میانگین عملکرد افراد جامعه است اما موفق به شناخت و شکوفا کردن استعدادهای‌ انسانی‌ خود نشده است، دارای‌ «شخصیت سالم» نمی‌‌باشد.
در اینجه، معیار ما برای‌ تعریف «شخصیت سالم»، دیدگاه سوم است. بنابراین هنگامی‌ که راجع به ویژگی‌‌های‌ شخصیت سالم صحبت می‌‌کنیم منظورمان «استعدادهای‌ ویژه انسانی‌» است. «دکتر آلکسیس کارل» متخصصن برجسته فیزیولوژی‌ و جراح عروق که موفق به دریافت جایزه نوبل و نشان‌های‌ علمی‌ برجسته جهانی‌ شد، در کتاب‌های‌ خود ـ «انسان، موجود ناشناخته» و «راه و رسم زندگی‌» ــ به بیانِ این مقوله می‌‌پردازد که انسان، دارای‌ ویژگی‌ خاصی‌ است که می‌‌توانیم آن را «استعداد ویژه انسانی‌» بنامیم. بر خلافِ «غریزه حفظ حیات» و «غریزه تولید مثل و تداوم بقا» که در تمام موجودات زنده مشترک است، انسان دارای‌ تمایل یا غریزه «تعالی‌ روانی‌» است که منحصر به اوست. با این دیدگاه، ویژگی‌‌هایی‌ که نشان‌دهنده «تعالی‌ روانی‌» در انسان هستند را به‌عنوان ویژگی‌‌های‌ «شخصیت سالم» انتخاب کرده‌ایم:

۱ـ انضباط_شخصی‌ یا کنترلِ خویشتن

انسان، توانایی‌ این را دارد که قوی‌‌ترین کشش‌ها و تمایلات غریزی‌ خود را آگاهانه کنترل کند، به تعویق اندازد یا در چارچوب خاصی‌ محدود کند. این ویژگی‌ خاصِ انسان است، بنابراین آن را یک «استعدادِ ویژه انسانی‌» می‌‌دانیم.


یکی‌ از ویژگی‌‌های‌ شخصیت سالم این است که فرد نه به‌دلیل «فشار بیرونی‌» بلکه به‌دلیل «متعهد بودن به انتخابِ خود» حاضر باشد محدودیتی‌ را بپذیرد.

اگر این محدودسازی‌ از بیرون صورت گیرد، یعنی‌ جامعه، قانون یا عرف آن را بر فرد «تحمیل» کند و فرد چاره‌ای‌ غیر از تبعیت از این محدودیت نداشته باشد، نمی‌‌توان این محدودیت را «انضباط شخصی‌» نامید. «انضباط شخصی‌» یا «خود کنترلی‌» به فرایندی‌ اطلاق می‌‌شود که فرد، خود، آگاهانه و به دلیل هدفی‌ بزرگ‌تر یا ماندگارتر، خواسته و میلی‌ت کوچک‌تر یا گذراتر را مهار می‌‌کند. این‌که فرد نه به دلیل «فشار بیرونی‌» بلکه به دلیل «متعهد بودن به انتخابِ خود» حاضر باشد محدودیتی‌ را بپذیرد، یکی‌ از ویژگی‌‌های‌ شخصیت سالم است.
«نیچه» می‌‌گوید: «توانمندی‌ بزرگ، از طریق خویشتن‌داری‌ بزرگ، خود را آشکار می‌‌کند.»


۲ـ ازخودگذشتگی‌ یا خودفراروی‌

یکی‌ از ویژگی‌‌های‌ «شخصیت سالم» این است که در حیطه‌هایی‌ از زندگی‌، انتخاب‌های‌ او، نه بر مبنای‌ نفع خود که بر مبنای‌ نفع دیگران صورت می‌‌گیرد. حتی‌ گاهی‌ انتخابِ نفع دیگران به صدمه خوردن و ضررِ خود فرد منجر می‌‌شود ولی‌ با این حال، فرد نفع دیگران را انتخاب می‌‌کند. گرچه طبعا کسی‌ که چنین انتخابی‌ در زندگی‌ دارد، از نفع دیگران و از خودگذشتگی‌ خود لذت می‌‌برد و آرامش پیدا می‌‌کند. رسیدن به چنین قابلیت و استعدادی‌ که از منافع دیگران رضایت خاطر و لذت کسب کنیم، یکی‌ از ویژگی‌‌های‌ شخصیت سالم است. این‌که چقدر از زندگی‌ ما صرف فعالیت‌هایی‌ می‌‌شود که خودمان به‌طور مستقیم از آن‌ها نفع نمی‌‌بریم، یکی‌ از ملاک‌هایی‌ است که سلامتی‌ شخصیت ما را نشان می‌‌دهد.


ازخودگذشتگی‌ یا خودفراروی‌

یکی‌ از ویژگی‌‌های‌ «شخصیت سالم» این است که در حیطه‌هایی‌ از زندگی‌، انتخاب‌های‌ او، نه بر مبنای‌ نفع خود که بر مبنای‌ نفع دیگران صورت می‌‌گیرد. حتی‌ گاهی‌ انتخابِ نفع دیگران به صدمه خوردن و ضررِ خود فرد منجر می‌‌شود ولی‌ با این حال، فرد نفع دیگران را انتخاب می‌‌کند. گرچه طبعا کسی‌ که چنین انتخابی‌ در زندگی‌ دارد، از نفع دیگران و از خودگذشتگی‌ خود لذت می‌‌برد و آرامش پیدا می‌‌کند. رسیدن به چنین قابلیت و استعدادی‌ که از منافع دیگران رضایت خاطر و لذت کسب کنیم، یکی‌ از ویژگی‌‌های‌ شخصیت سالم است. این‌که چقدر از زندگی‌ ما صرف فعالیت‌هایی‌ می‌‌شود که خودمان به‌طور مستقیم از آن‌ها نفع نمی‌‌بریم، یکی‌ از ملاک‌هایی‌ است که سلامتی‌ شخصیت ما را نشان می‌‌دهد.

۳ـ خودشکوفایی‌ یا خلاقیت

«خلاقیت» به معنای‌ آفرینش چیزی‌ است که قبلاً و توسط دیگری‌ ساخته نشده باشد.

زندگی‌ انسان‌ها با چند دهه قبل قابل مقایسه نیست. الگوهای‌ زندگی‌ نیز از یک شهر تا شهر دیگر تفاوت‌های‌ چشمگیر دارند. تنوع وسیع زندگی‌ بشری‌ و پیشرفت گسترده صنعت و تکنولوژی‌ محصولِ خلاقیت بشر است.

انسان‌ها می‌‌توانند طرح‌هایی‌ در ذهن خود بسازند که تاکنون مشابهی‌ برای‌ آن را ندیده و نشنیده باشند. آن‌ها می‌‌توانند با جابه‌جا کردن اجزای‌ پدیده‌ها، ادغام پدیده‌های‌ مختلف، بزرگ یا کوچک کردنِ اجزای‌ آن‌ها و معکوس کردن روندِ معمولِ انجام کار طرح جدید و محصول تازه‌ای‌ خلق کنند.

 از آن‌جا که «خلاقیت» یک ویژگی‌ انسانی‌ است، شکوفا کردن این استعداد درونی‌، یکی‌ از ویژگی‌‌های‌ ضروری‌ «شخصیت سالم» است. لازم نیست این خلاقیت حتما به صورت تولید یک کالای‌ جدید یا خلق یک اثر هنری‌ خود را نشان بدهد. ابداعِ یک غذای‌ جدید، چیدن دکوراسیون متفاوت و طراحی‌ خلاق و بدیعِ برنامه روزانه زندگی‌ نمونه‌های‌ ساده‌ای‌ از خلاقیت هستند.

 گرچه استعداد خلاقیت در برخی‌ افراد بیشتر از سایرین است، هیچ‌کس فاقد این استعداد نیست. هر کس به قدر استعدادی‌ که در آفرینندگی‌ دارد، لازم است این استعداد را به‌کار گیرد.

کارهای‌ روزانه خود را در طی‌ هفته مرور کنید. ببینید در چه کارهایی‌ «صاحب سَبک» هستید و چه کارهایی‌ را از دیگران آموخته‌اید و کاملاً آن‌ها را «تقلید» می‌‌کنید. سعی‌ کنید هر هفته در یکی‌ از کارهایتان بازنگری‌ کنید و آن را به سَبک جدیدی‌ انجام دهید. ممکن است شیوه قبلی‌ِ انجام آن کار ساده‌تر و مقرون به صرفه‌تر باشد. لازم نیست حتما سبک جدید شما بهتر از سبک‌های‌ معمول باشد، مهم این است که شما استعداد آفرینندگی‌ خود را تمرین بدهید. زمانی‌ فرا خواهد رسید که در زمینه‌ای‌ سبک شما بهتر از سبک دیگران باشد.

دکتر مهدی قاسمی

نویسنده: دکتر مهدی قاسمی

روانپزشک و رواندرمانگر

مشاهده سایر مطالب دکتر مهدی قاسمی
نظرات کاربران
 
 
   
دکتر مهدی قاسمی

دکتر مهدی قاسمی

دکتر مهدی قاسمی روانپزشک و رواندرمانگر تحلیلی