یک الگوی نافذ از بیثباتی در روابط بین فردی، خودانگاره و عواطف و تکانشگری بارز که از اوایل بزرگسالی آغاز شده است. تلاشی بی وقفه برای اجتناب از رهاشدگی واقعی یاخیالی. الگویی از روابط بین فردی بیثبات و پرشور و هیجان که مشخصهاش تناوب بین دو قطب افراطی آرمانیسازی و بیارزشنمایی مشخص میشود.
اختلال هویتی: بیثبات بودن دایم و بارز خودانگاره یا احساس فرد در مورد خودش.
تکانشگری دستکم در دو حوزه بالقوه آسیب زا (مانند ولخرجی، رابطه جنسی، سوءمصرف مواد، رانندگی بیاحتیاط و پرخوری).
اقدام، ژست یا تهدید به خودکشی و یا خودزنی مکرر.
بی ثباتی عاطفی ناشی از واکنش پذیری شدید خلقی (ماننداحساس ملال و دلتنگی شدید دوره ای، تحریک پذیری، یا اضطرابی که معمولا چندین ساعت به طول انجامیده و به ندرت بیش از چند روز ادامه پیدا میکند).
احساس مزمن پوچی.
خشم شدید و نامتناسب یا دشواری در کنترل خشم (مانندبروز مکرر تندخویی، خشم پیاپی و مستمر و نزاعهای متعدد).
افکار بدبینانه.
رابطه عاطفی با یک فرد مرزی با خوشایندی و با شور و شوق شروع و با بهت، خشم و گیجی خاتمه می یابد. فرد مرزی در طوفانی شدید وارد زندگی شما میشود و همه چیز را به هم میریزد. اگر فرد مرزی در آغاز رابطه جالب و هیجانانگیز به نظر میرسد، اما به سرعت همه چیز تغییر یافته و به فردی پرخاشگر و خود تخریبگر مبدل میشود برجسته ترین ویژگی افراد مرزی بیثباتی مزمن و شدید آنها در عواطف، رفتار و روابط با دیگران و حتی بی ثباتی از تصویر ذهنی که از خود دارند.
داشتن رابطه عاطفی با یک فرد مرزی را شاید بتوان در آغوش گرفتن جوجه تیغی مساوی دانست.
شخصیت مرزی بیشتر افرادی دمدمی مزاج، غيرقابل پیشبینی و فاقد ثبات عاطفی، مستعد خودکشی یا قطع عضو خود و بیزار از طرد شدن هستند.
یک شخصیت مرزی، هراس شديد او از طرد شدن از سوی والدین،با فرد محبوب خود است، آنها نه تنها هر لحظه منتظر هستند که ازمحبوب خود، طرد شوند، بلکه خودشان با تقاضای توجه افراطی و رفتار پرخاشگرانه با آنها موجبات طرد خود را فراهم میسازند. افراد مرزی هرگونه تأخیر و تغییر در برنامههای فرد محبوبتشان را به مقدمهای برای سردشدن خودشان تبدیل میکنند. سپس ممکن است که به شیوههای مختلف از جمله خشم و افسردگی که غالبا همراه با آسیب رسانی به خود با ژست خودکشی است، واکنش نشان دهند. اینگونه رفتارهای تکانشی، تلاش عاجزانه برای فرار از تنهایی است. چیزی که انها از دوران کودکی از رویارویی با آن وحشت دارند.
در گذشته افراد مرزی میتوان به چندین رابطه عاطفی پرشور، اما آشفته برخورد کرد. آنها در ابتدا از محبوب خود یک بت میسازند (تو بهترینی، تو تنهای که واقعا مرا درک میکنی.) اما به سرعت از او ناامید شده و اذعان میدارند که وظیفه خود را در قبال او به درستی انجام نداده است.
آنها حد و حدودی برای خود و دیگری قایل نمیشوند و از همان ابتدای چنان رفتار میکنند که گویا سالهاست طرف مقابل خود را میشناسند به طور مثال، بسیار عادی است که یک فرد مرزی در همان ابتدا وارد رابطه جنسی شود و از طرف مقابل خود رابطه جنسی بخواهد.
چنین فردی در همان آغاز رابطه به با شما صمیمی شده و خصوصیترین مسائل زندگی خود را با شما در میان میگذارد.
تصویر ذهنی یک فرد مرزی از خودش تصویر نادرست است. برداشت او از خودش، برداشتی شکننده و همواره در حال تغییر غالب خود را ذاتا بد میداند. این گونه افراد هنگامی که عاشق فردی میشوند که احساس میکنند می توانند به او تکیه کنند بهترین احساسات عاشقانه را تجربه میکنند. با وجود این از آنجایی که روابط آنها هم بیثبات و کوتاه مدت است، دوباره به همان حالت از خود بیزاری و گمگشتگی سابق خود برمیگردند.
متاسفانه این گونه افراد هیچگاه از یک هویت مستحکم و یکپارچه برخوردار نیستند.
افراد مرزی، افرادی تکانشی هستند و به همین سبب پدیده خودآسیب رسانی را در آنها میتوان مشاهده کرد. به همین دلیل آنها غالبا ناگهان به طور غیرعقلانی پول خرج کنند، رانندگی کنند، رابطه جنسی برقرار کنند، مواد مخدر مصرف کنند و یا پرخوری کنند. چنین رفتارهای تکانشی غالبا به دنبال بروز مشکلات، در زمان رابطه با در پایان آن و یا حتی گمان به پایان یافتن یک رابطه عاطفی رخ میدهد.
وجود داغ یا خراشهای عمیق در مچ دست آنها پدیده بسیار شایعی است. غالبأ این گونه رفتارهای غیر معمول هنگامی رخ میدهند که به فرد احساس بیارزشی دست دهد. برخی مواقع به این سبب به جسم خود آسیب میرسانند اظهار می دارند که تحمل درد_جسمی برای شان راحتتر از تحمل درد روانی است.
یکی از ویژگی های برجسته افراد مرزی بیثباتی عاطفی است. این بیثباتی است که شامل تغییر سریع از حالتی همچون افسردگی به حالت هایی چون خشم، تندخویی و اضطراب همراه با احساس آرامش زودگذر و احساس هیجانی مثبت باشد. حالت هیجانی آنها تا حدود زیادی وابسته به این است که تا چه اندازه در رابطه عاطفی خوداحساس امنیت میکنند یا اینکه گمان میکنند از آن رابطه طردشده و بار دیگر تنها خواهند ماند. از جایی که افراد مرزی به طور مداوم با احساس پوچی و بیحوصلگی خود در کشمکش هستند، غالبا در رابطه عاطفی با جنس مخالف، احساسات پرشوری را از خود به نمایش میگذارند تا بدین ترتیب به تجربه دیگری به غیر از تجربه تنهایی خودشان دست یابند در مواردی که اختلال شخصیت مرزی شدت زیادی داشته باشد، منجر به قطع رابطه کامل فرد با واقعیت مکانی و زمانی حاضر میشود. البته ممکن است که او نسبت به وجود چنین حالتی در خودش هشیاری نداشته باشد. قطع رابطه فرد مرزی با واقعیت جنبه موقتی دارد و غالبا هنگامی اتفاق میافتد که متوجه می شود از سوی پارتنر یا همسرش یا یک دوست طرد شده و تنها گذاشته شده است.