تجربه کاری من و بیشتر همکارانم در مورد اختلالات روانپزشکی ،به خصوص اختلال دوقطبی نشان میدهد که بیمار و سایر افراد خانواده او ،همواره نگرانی ها و سوالاتی در مورد این اختلال دارند که ممکن است آنها را آزار دهد. سوالاتی از قبیل:
آیا این بیماری بهبود می یابد؟
آیا " من" به عنوان والد، مقصر شروع و یا عود بیماری هستم؟
آیا بیمار توانایی غلبه بر این بیماری را دارد؟( به عبارت دیگر " آیا خودش باید بخواهد تا خوب شود!؟)
من به عنوان یک عضو خانواده چه کمکی در روند بهبودی بیمار میتوانم داشته باشم؟
چه عواملی سبب عود و شعله ور شدن بیماری می شوند؟
نکته مهم در مورد تمام اختلالات روانپزشکی این است که شناخت بیشتر از بیماری، اطلاعات بهتر از درمان و راههای کنترل بیماری به فرد
بیمار کمک میکند تا بهتر با بیماری کنار بیاید، پذیرش درمانی بهتری داشته باشد، و از تشدید علائم جلوگیری کند و کیفیت زندگی خود را بهبود ببخشد.
افراد مبتلا مثل بسیاری از بیماریهای دیگر، به حمایت و درک و همراهی خانواده و اطرافیان نیاز دارند.
در مورد اختلال دوقطبی باید بدانیم که یک اختلال روانپزشکی با ماهیت عود کننده و متشکل از دوره های افسردگی_شیدایی می باشد. این بیماری در نتیجه همراهی استعداد ژنتیکی و عامل استرس زای محیطی ایجاد می شود.درمان این بیماری طولانی مدت است اما در صورت کنترل بیماری، فرد می تواند از یک زندگی خانوادگی_شغلی_اجتماعی مناسب برخوردار باشد.
برخی باورهای غلط در مورد این بیماری عبارت است از:
بیماری یک حالت ذهنی منفی است که با تفکر مثبت اصلاح می شود.
پدر و مادر با تربیت نادرست سبب ایجاد بیماری می شوند.
داروهایی به کار رفته در درمان، سبب وابستگی می شوند.
افراد مبتلا، دچار ضعف شخصیت هستند و یا چندشخصیتی بوده و روابط پایداری با دیگران ندارند.
افراد مبتلا نمی توانند ازدواج کنند.
هر بیماری مزمنی می تواند در زندگی بیمار تغییرات بزرگی ایجاد کند. اختلال دوقطبی نیز از این قاعده مستثنی نمی باشد. مثلا افراد دیابتی مجبورند همواره رژیم غذایی خاصی را رعایت کنند، یا افراد مبتلا به روماتیسم مفصلی ممکن است دچار محدودیت در انجام کار و فعالیت هایشان شوند. اما این افراد علیرغم مشکلات ناشی از بیماری به زندگی شخصی و برنامه هایشان ادامه می دهند.
بسیار مهم است که بدانیم شرایط اختلال دوقطبی نباید سبب احساس گناه یا شرمندگی در بیمار و اعضا خانواده شود.
البته هرگاه فرد به یک بیماری طولانی و مزمن دچار شود، دچار اضطراب می گردد که تا حدی طبیعی است. اما در صورت شدید بودن یا طولانی شدن اضطراب باید با روانپزشک مشورت شود.
برای اکثر بیماران دوقطبی سخت است که بپذیرند مبتلا به اختلال_دوقطبی هستند. گاهی حتی پذیرش بیماری سالها طول می کشد و طی این سالها مراحل زیر را طی می کنند:
در مرحله اول، فرد بیماری را انکار می کند، به پزشکان مختلف مراجعه می کند تا توضیح دیگری برای علائم پیدا کند و تصور می کند پزشک در تشخیص ،اشتباه کرده است.(انکار)
در مرحله بعد دچار خشم و عصبانیت می شود و مدام از خودش می پرسد:"چرا من؟". دیگران را مقصر بیماری اش می داند. ممکن است از پزشک خود عصبانی شود و توصیه های درمانی را اجرا نکند.(خشم)
در مرحله سوم تصور می کند بدون استفاده از دارو و با اتکا به نیروی خودش می تواند بر بیماری فائق آید. در این مرحله به روش های غیر علمی درمان رو می آورد و گاه نیز برای کاهش اضطراب به مصرف الکل و مواد مخدر می پردازد(چانه زنی)
در مرحله چهارم دچار نا امیدی می گردد. فکر میکند هیچ گاه نمی تواند زندگی طبیعی داشته باشد، از جمع کناره گیری میکند و از مراجعه به پزشک یا هر چیزی که یادآور بیماری باشد، پرهیز میکند.(افسردگی)
و در مرحله آخر بیمار در می یابد که ابتلا به بیماری، پایان دنیا نیست و مجبور نیست به این دلیل دست از علائقش بردارد. در این مرحله به پایبندی به درمان تعهد پیدا می کند و با روانپزشک وارد رابطه مناسب درمانی می شود.( پذیرش)
این مراحل ممکن است ظرف مدت کوتاهی پس از تشخیص ، طی شوند و ممکن است سالها طول بکشند.
چند نکته مهم و توصیه های کاربردی:
حتی در صورت درمان منظم و مستمر، امکان تغییرات خلقی وجود دارد. بیمار و اعضا خانواده بایستی این تغییرات را به روانپزشک اعلام کنند تا از بروز یک دوره کامل و شدید اختلال جلوگیری شود.
جهت پیشگیری از عود اختلال دوقطبی شناسایی علائم هشدار مهم است.
علائم هشدار دوقطبی عبارتند از اولین علائمی که در هر فرد ، در زمان عود بیماری ایجاد می گردد. این حالات در افراد مختلف فرق میکند. البته معمولا در هر بیمار، اولین علائم_هشدار اختلال دوقطبی در هر دوره شبیه به دوره های قبلی است( مثلا شروع کاهش خواب یا شروع بی قراری و یا پرخاشگری) هر چند ممکن است در یک بیمار نیز، در هر دوره متفاوت از دوره دیگر باشد. پس مهم است که به هر گونه تغییرات در خلق و خو، انرژی، خواب،اشتها،افکار و رفتار خودتان حساس باشید.
گاهی خود بیمار مبتلا به دوقطبی متوجه تغییر نمی شود، ممکن است تصور کند دیگران تغییر کرده اند؛ مثل این تفکر که " خانواده بیش از حد به من حساس شده اند". در این حالت باید به روانپزشک مراجعه کند.
به روانپزشک خودتان اطمینان داشته باشید. بسیاری مواقع لازم است برای رسیدن به موثرترین روش کنترل بیماری، روانپزشک تغییراتی در برنامه درمانی شما ایجاد کند.
خطر استفاده از مواد مخدر، محرک ها و الکل ؛ بسیار جدی می باشد. استفاده از هرنوع ماده مخدر و الکل می تواند عامل شروع کننده یا تشدید کننده اختلال دوقطبی باشد.
بهتر است بیمار دفترچه کوچکی برای ثبت زمان ویزیت روانپزشک، نحوه مصرف دارو، علائم و عوارض جانبی( با ثبت تاریخ همان روز) و سیر تغییرات و نشانه های بیماری داشته باشد.
مساله قابل توجه دیگر اینکه، در موارد بسیار شدید بیماری( دوره افسردگی شدید یا شیدایی شدید) یا مواردی مثل بارداری ( که استفاده از دارو با خطراتی همراه است) از درمان با الکتروشوک( ECT) استفاده می شود
راه های پیشگیری از عود بیماری:
مصرف منظم داروها
مراجعه منظم به روانپزشک/ مراجعه به هنگام شروع علائم هشداردهنده
دوری از عوامل استرس زا
عدم مصرف الکل و مواد مخدر یا روانگردان
تنظیم خواب
تنظیم خواب بخش مهمی از برنامه زندگی این افراد می باشد. به طور کلی بین ۷ تا ۱۰ ساعت خواب برای این بیماران کافی است. در صورتیکه میزان خواب ؛ کمتر از هفت ساعت یا بیشتر از ده ساعت شود، میتواند نشانه عود بیماری باشد و نیاز به مراجعه به روانپزشک دارد.
برای تنظیم ساعت خواب، توجه به " بهداشت خواب" مهم است:
هر شب سر ساعت مشخصی به رختخواب بروید.
محل خواب شما باید آرام ،تاریک و خنک باشد.
قبل از خواب از مصرف غذای سنگین،قهوه، سیگار، قلیان و نیز ورزش کردن پرهیز نمایید.
دوش گرفتن، حدود یک ساعت قبل از خواب، باعث کاهش دمای بدن و احساس خواب الودگی می شود و برای خواب راحت تر مفید است.
میزان فعالیت متعادل و ورزش در طی روز به خواب شبانه کمک میکند.
در انتها به عنوان یک نکته کلیدی، باز هم یادآوری میشود که پذیرش بیماری و مصرف منظم داروها باعث کم شدن دوره های عود و طولانی تر شدن فواصل عود شده و از این طریق به بهبود بیماری و افزایش کیفیت زندگی فرد بیمار کمک می کند.