سفر از دیدگاه نیچه
1682

سفر از دیدگاه نیچه

در تابستان ۱۸۷۳، فریدریک نیچه مقاله‌ای‌ نوشت و طی‌ آن میان گردآوری‌ حقایق، همچون یک کاشف یا عالم، و کاربرد حقایق دانسته شده به منظور تعالی‌ روح و روان تفاوت قائل شد.

 

هرآنچه یاد گرفتم به منظور مصرف شخصی‌ بود و نه برای‌ جلب علاقه دیگران.

کشفیات من برای‌ سرزنده کردن خودم بود: به عبارت دیگر می‌‌بایست «تعالی‌ زندگی‌» را ثابت می‌‌کرد.

 

عنوان مقاله را سودمندی‌ و ناسودمندی‌ تاریخ برای‌ زندگی‌ گذاشت و براین نکته تأکید داشت که گردآوری‌ حقایق به گونه‌ای‌ نیمه علمی‌ روش بی‌‌ثمری‌ است. چالش واقعی‌ کاربرد حقایق به منظور تعالی‌ «زندگی‌» بود.

او جمله‌ای‌ از گوته نقل کرد: «از هر چیزی‌ که فقط مرا راهنمایی‌ می‌‌کند بی‌ آنکه بحث کند یا مستقیما فعالیت مرا حیات ببخشد متنفرم.»

 

 جستجوی‌ دانش «زندگی‌» در سفرهایمان چه معنی‌ دارد؟ نیچه پیشنهادی‌ داشت. فردی‌ را تصور کرده بود که از نحوه فرهنگ در آلمان و هر گونه تلاشی‌ برای‌ بهبود آن دلگیر است، و سفری‌ به شهری‌ در ایتالیا می‌‌کند، سی‌‌ینا یا فلورانس، و آنجا کشف می‌‌کند پدیده‌ای‌ که معمولا به «رنسانس ایتالیایی‌» شناخته شده است، در حقیقت اثر افراد انگشت شماری‌ است که، با اقبال و پشتکار و حمایت درست، توانسته بودند حال و هوا و ارزش‌های‌ کل جامعه را متعالی‌ کنند. این گردشگر می‌‌آموزد در فرهنگ‌های‌ دیگر «آن‌چیزی‌ را بجوید که در گذشته می‌‌توانست مفهوم «انسان» را گسترش دهد و آن را زیباتر کند.» «(بارها و بارها پیش آمده) که کسانی‌ چشمانشان را باز می‌‌کنند، و با فرافکنی‌ بر بازیافت عظمت گذشته، به این انگیزه دست می‌‌یابند که زندگی‌ انسان چیز باشکوهی‌ است. و از آن نیرو می‌‌گیرند.»

 

 نیچه نوع دیگری‌ از توریسم (گردشگری‌) را پیشنهاد می‌‌کند، این که بیاموزیم چگونه جوامع و هویت‌های‌ ما از گذشته‌امان شکل گرفته و از طریق آن حسی‌ از تداوم و تعلق بیابیم. فردی‌ که از این دیدگاه به گردشگری‌ می‌‌نگرد «فرای‌ هستی‌ مستقلِ گذرای‌ اطرافش را می‌‌بیند و خود را روح خانه، نژاد و شهرش حس می‌کند.» می‌‌تواند به بناهای‌ قدیمی‌ بنگرد و «شاد باشد که بداند وجود انسان در کل تصادفی‌ نیست بلکه از گذشته‌اش رشد کرده و وارث گل و میوه آن است، و بدین گونه است که #هستی‌_انسان بخشوده می‌‌شود، نه تنها بخشوده که موجه می‌‌شود.»

 

 برای‌ پیگیری‌ خط فکری‌ نیچه، نکته نگریستن به بنایی‌ باستانی‌ ممکن است چیزی‌ نه بیشتر و در عین حال نه کمتر از شناخت این واقعیت باشد که «سبک‌های‌ معماری‌ انعطاف‌پذیرتر از چیزی‌ هستند که به نظر می‌‌رسند، همان‌گونه که مصارفی‌ که ساختمان‌ها برایش ساخته شده‌اند چنین‌اند.»

 

میتوانیم از سفرمان با مجموعه‌ای‌ از افکار کوچک، کم اهمیت ولی‌ در عین حال تعالی‌ بخش زندگی‌ مراجعت کنیم.

دکتر مهدی قاسمی

نویسنده: دکتر مهدی قاسمی

روانپزشک و رواندرمانگر

مشاهده سایر مطالب دکتر مهدی قاسمی
نظرات کاربران
دکتر مهدی قاسمی

دکتر مهدی قاسمی

دکتر مهدی قاسمی روانپزشک و رواندرمانگر تحلیلی