فرصت سفر: در سفر به دلیل شرایط خاص تمام اعضاء خانواده مدت بیشتری را در کنار هم میگذرانند. در سفر اتاقی وجود نداره که همه در اتاق خویش باشند و مشغول. لذا شما فرصت خواهید داشت کارهایی را به صورت MP3 انجام دهید. اگرچه روش قابل توصیهای نیست ولی فعلا کمک میکند تا از فرصت استفاده کنید.
باید در سفر آمادگی داشته باشید با موضوعات تازه (البته از نظر شما) مواجه شوید. ممکن است پسر جوان شما مدتی غیب شود و وقتی برمیگردد احساس کنید بوی سیگار میدهد، یا دختر نوجوان شما گاهی اوقات طوری با تلفن همراه صحبت میکند که گویی نمیخواهد شما از مکالمه او سر در بیاورید.
آرام باشید، بله پسر شما سیگار میکشد و دختر شما ممکن است روابطی داشته باشد که شما با آن موافق نیستید ولی به خاطر داشته باشید شما باید ازفرصت سفر استفاده کنید، نه اینکه آن را خراب کنید.
سفر فرصت خوبی است تا شما بیشتر به نوجوان خود نزدیک شوید. به خاطر داشته باشید او یک شبِ سیگاری نشده ولی این شما هستید که به دلیل گرفتاریهای روزمره یک شبِ متوجه موضوع شدهاید.
اگر مشکلاتی در رفتار نوجوان خود دیدید، مطمئن باشید بدترین جا برای تربیت و اصلاح آنها سفر است.
سفر غنیمتی است برای تجربه کردن و آموختن نه نصیحت کردن و شکایت شنیدن. نصیحتها را برای بعد از سفر نگه دارید.
کشف کنید:
دفترچههای راهنمایی که ابتدای هر شهر به شما میدهند را دور بیاندازید. آنها تلاش میکنند به شما تکلیف کنند از چه چیزی لذت ببرید و چه چیزی اهمیت بیشتری دارد. خلاقیت شما را از درک فلسفهی سفر تحت تاثیر قرار میدهند. هیچ لزومی ندارد فرزند شما از بنایی که به توصیه فلان سازمان گردشگری بی بدیل است، خوشش بیاید. از نوجوانتان بپرسید چه چیزی را ترجیح میدهد در سفر ببیند.
از او بخواهید با استفاده از تلفن همراهش (همون که همهاش از دستش شاکی هستید) مکانهای دیدنی شهر را پیدا کند و آنچه دوست دارد ببیند مشخص کند.
مقداری از مسئولیت سفر را به او واگذار کنید. از جمله پیدا کردن مکانهای دیدنی. مسولیت برآمده از قدرت است و شما با این کار به او نشان می دهید که مقداری از قدرت خود را به او واگذار کردهاید. که باعث استحکام رابطه شما خواهد شد، که بعد از سفر به آن نیاز خواهید داشت (در قضیه سیگار و ...)
تنها عاملی که می تواند فرزند شما را زمانی که تنهاست کنترل کند، قدرت و استحکام رابطه شما با اوست.
با نوجوانتان قرار بگذارید و زمانی را با هم بگذرانید مثلا با هم ناهار بخورید. (البته به دور از نصیحت و انتقاد). این موضوع باعث بهبود رابطهی بین شما خواهد شد.
نوجوانان را در انتخاب مقصد سفر شریک کنید، تا آنها همکاری و همیاری بیشتری با شما در طول سفر داشته باشند. اعتماد به نفس بیشتری پیدا کنند و اینکه نظر آنها در کنار نظر سایر اعضا بزرگتر خانواده شنیده میشود، به رشد روانی آنها کمک میکند.
سعی کنید در طول سفر به فرزندان خود بیاموزید مقصد، هدف نیست بلکه خود سفر ارزشمند و مسیر هم لذت بخش. (چرا که زندگی همچون سفری است که تا پایان در مسیر میمانیم)
نقشه مسیر را به نوجوان خود بسپارید و از او بخواهید از روی نقشه شما را راهنمایی کند تا به مقصد برسید. از او بخواهید راههای گوناگون رسیدن به مقصد را بررسی کند و بهترین راه را با توجه به برنامه سفر پیشنهاد دهد (با اشتباهات کوچک آنها همراهی کنید، حتی اگر مسیر را از قبل میدانید، چند ساعت تاَخیر به درسی که به فرزندتان میدهید میارزد.)
او احساس ارزشمندی و قابل اعتماد بودن میکند. چون شما تعیین مسیر را به او سپردهاید.
بررسی راههای مختلف و در نظر گرفتن مزایا و معایب آن مهارت حل مسئله را در نوجوانان تقویت میکند.
فرزندان نوجوان خود را مسئول عکاسی در طول سفر قرار دهید. با این کار تمرکز باریک و گزینشی را به آنها آموزش میدهید. نماهای جدید را برای عکاسی به او نشان دهید و سعی کنید از نگاه کلیشه ای و غالب خارج شود.
او را تشویق کنید از مظاهر فرهنگی مردمان دیگر عکاسی کند. این کار باعث آشنایی او با فرهنگ های کوناگون میشود، و نگاه متفاوت او را به دنیا تقویت میکند.
در اینجا نوجوان شما از خود خواهد پرسید: ((من اگر توانسم این کارها را در سفر انجام دهم، دیگر چه کاری از دستم بر می آید؟)) این سوال دو وجه دارد؛ یک وجه آن مربوط به زندگیِ آینده اوست که پاسخ آن را خودش خواهد یافت. وجه دیگر سوال مربوط به اکنون و سفر است...((دیگر چه کاری در سفر می توانم انجام دهم؟))
پاسخ این سوال هرچه باشد باعث کمک و همراهی بیشتر نوجوان با شما و افزایش لذت سفر میشود.
اینکه فرزندان شما درک قوی از آنچه می خواهند باشند و آنچه دوست دارند انجام دهند، به دست میآورند، باعث احساس کنجکاوی و تلاش برای پیدا کردن معنای زندگی خویش میشود.