کلمه خود شیفته در مورد افرادی به کار میرود که متکبر، پوچ، لافزن هستند. اگرچه این ویژگیها در بعضی از این افراد وجود دارد اما تعریف واقعی متخصصان درباره خودشیفتگی پیچیدهتر از اینها است.
در واقع همه خودشیفتهها به پول، ظاهر و شهرت اهمیت نمیدهند. بعضی خودشیفتهها بسیار آرام هستند و اگر ما تصویر کلیشهای درباره خودشیفتهها داشته باشیم، از نشانههای خودبینی و طمع آنها غافل میمانیم.
میل قوی به احساس خاص بودن و متفاوت بودن از ۷ بیلیون انسان روی کره زمین، بین تمام خودشیفتهها مشترک است، اما این را به روشهای مختلف نشان میدهند.
یک تصور غلط شایع این است که افراد خودشیفته قادر به همدلی کردن نیستند و اصلا تغییر نمیکنند. اگر این افراد برای شناخت عمیق سطوح هیجانی خود به سختی تلاش کنند و با احساس شرم، ناامنی و تنهایی عمیق خود مواجه شوند میتوانند توانایی همدلی پیدا کنند.
خودشیفتهها و افراد با اختلال شخصیت خودشیفته باید یاد بگیرند که نیاز شدید به احساس خاص بودن را رها کنند و به راضی کردن و اهمیت به دیگران بپردازند.
سه چیز برای تغییر دایمی و معنادار این افراد لازم است:
۱- یک نیروی انگیزشی
اتفاق مهمی لازم است تا فرد از خودشیفته برای درمان مراجعه کند، مثل ترس از دست دادن پارتنر، تهدید از دست دادن کار یا موقعیت مهمی که داشته است.
۲- یک رویکرد درمانی
رویکردی مثل رواندرمانی تحلیلی یا طرحوارهدرمانی برای افراد خودشیفته میتواند کارآمد باشد. چرا که به عمق افکار منطقی نقب میزند و داستان هیجانی کودک آسیبپذیر زیر این ماسک خودشیفتگی را بازتعریف میکند و به دقت ترمیم میکند.
۳-یک درمانگر خوب
درمانگر خوب کسی است که زود خسته نشود یا به آسانی تحت تاثیر فرد خودشیفته قرار نگیرد. بتواند قوانین مناسبی برای درمان وضع کند، همدلانه نقد کند و فضای والدگرانهای برای بخشهای آسیبپذیر آنها ایجاد کند.
اما به هر حال بعضی از افراد خودشیفته اشتیاقی برای تغییر ندارند. آنها ممکن است در وضعیت انکار زیاد باشند و اشتباهات خود را به هیچ وجه نپذیرند. آنها هیچ مشکلی را نمیپذیرند حتی کوچکترین مشکل، چون نمیتوانند هیچگونه اشاره کوچکی از احساس گناه یا شرم و ترس را تحمل کنند. بنابراین بهجای اینکه بگویند "من فکر میکنم به کمک احتیاج دارم"، خودشان را قانع میکنند که همینطور که هستند خوب است. به این ترتیب نیاز ندارند که از نظر هیجانی خود را برای درمانگری باز کنند و خطر پس زده شدن یا آسیبی دیگر را به جان بخرند.