مذاکره در مورد یک ازدواج باثبات
هر زوجی ممکن است در مورد نحوه ارتباطشان با هم گفتوگو کنند. زوجین اغلب در شدت و ضعف احساسات و ابراز آنها با یکدیگر تفاوت دارند. آنها همچنین در نحوه کنار آمدن با مشاجرههای احساسی هم با هم تفاوت دارند.
به نظر نمیرسد فردی که شیوه رضایت دوجانبه را ترجیح میدهد، فردی را برای زندگی انتخاب کند که شیوه پرهیز ازمشاجره را میپسندد. اما گاهی این اتفاق افتاده است که افراد با عقیدههای متضاد یکدیگر را به خود جذب میکنند. برای مثال، من مردی را میشناسم که احساساتش را خیلی کنترل میکرد و با زنی ازدواج کرد که بسیار در بروز احساساتش قوی بود. زن ثبات مرد را میپسندید و مرد حس آتشین زن را دوست داشت. پس از مدتی، مرد دوست داشت که همسرش کمتر هیجانی و احساسی باشد و بیشتر منطقی عمل کند و کنترل بیشتری بر احساساتش داشته باشد. زن هم آرزو میکرد شوهرش بیشتر هیجانی و احساسی باشد، پاسخ رفتارهای هیجانی و احساسی او را بدهد و احساساتش را نشان دهد. مرد به داشتن فضای خصوصی و روانشناختی و خودمختاری علاقه نشان میداد. آنها برای مذاکره در مورد شیوه زندگی که هر دو در آن راحت باشند، مشکل داشتند.
برقراری این مذاکره و گفتوگو برای آنها خیلی سخت است، اما برای ایجاد ثبات در زندگی، قضیهای بسیار اساسی و پراهمیت است و باید آن را جدی بگیرند. به نظر من این امکان وجود دارد که از هر یک از شیوههای ازدواج بخشی را برگزید و شیوهای جدید ایجاد کرد. آگاهی از شیوههایی که در دسترس شما هستند، در یافتن هماهنگی به شما کمک خواهند کرد.