بسته به رویکرد ،به طور کلی فضای درمانی یک فضای دو نفره است.درعین حال که درمانگر سعی می کند کمترین مداخله را انجام دهد ،بیشتر شنیدن تحلیلی را تمرین می کند.
بدین صورت که اجازه می دهد تداعی ها و ناهوشیار مراجع جلسه را پیش ببرد و درمانگر سیر تداعی ها ،رویاها و اینکه چه چیزهایی را می توان بهم ربط داد را نظاره گر است. سوال اینجاست که اگر قرار باشد تنها مراجع صحبت کند ،پس درمانگر چه می کند؟
در روان درمانی تحلیلی تعبیری که درمانگر می دهد و اینکه چگونه تعبیر دهد مهم است. اگرسیر تاریخی تکنیک ها را به دو جریان اصلی تقسیم کنیم 1- نو فرویدی های آمریکا که به تعبیر ارزش زیادی قائل بودند و 2- روابط موضوعی ها که تعبیر را به مثابه فاصله ای بین درمانگر و مراجع می دیدند و بیشتر رابطه درمانگر-مراجع وزن داشت. خلاقیت و نوآوری درمانگرانی چون کلاین در تلفیق این دو دسته است. درمانگر با حضورش در رابطه با مراجع ،فاصله بین خودشان را کم می کند و مراجع می فهمد که در تجربه اضطرابی که دارد تنها نیست و روانکاو به ابژه ی خوب تبدیل می شود و مراجع از جایی به بعد او را درونی (اینترنال) خواهد داشت. منطق ساده تر اینگونه است مراجع با خود می گوید زمانی که درونی درمانگرم را دارم، هر زمان ناراحت یا مضطرب شوم او را خواهم داشت زیرا در درون من است. بنابراین مراجعین متناوباً متریال جدید تولید می کنند. اساسا در درمان، اضطراب مانعی جهت رشد ذهن است. اضطراب بیشتر ناشی از عمل پرخاشگری است تا لیبیدو و دفاع ها و بیش از هر چیز در مقابل پرخاشگری و اضطراب به کار گرفته می شود.
تعبیر دادن اضطراب را از محتوای ذهنی جدا می کند ،بیمار را به فکر کردن سوق می دهد و همین امر رشد فکری را فراهم می کند.مراجع خلاق تر و امن تر از اینکه به سمت فکرهای جدیدتر برود نمی ترسد. و به فکرهایش فکر می کند. درمانگر کمک می کند مراجع برای خودش ذهنی دست و پا کند و در نهایت از فکر کردن نترسد.
تعبیر یا به شکل شفاف سازی ست که روان درمانگر تحلیلی روشن می کند که چه اتفاقی به صورت آگاهانه در ذهن بیمار روی می دهد؛ یا به صورت مواجهه که در آن درمانگر تحلیلی جنبه های غیر کلامی رفتار بیمار را به سطح آگاهی میآوردو یا تفسیر کامل که فرضیهای درباره معنی ناخودآگاه میدهد و پازل ناهوشیار و جنبه های ارتباطی اعم از انتقال در اتاق درمان را بهم ربط می دهد.
در سایه تعبیر و انتقال است که فضای درمان تحلیلی پیش می رود.بهتر است بگوییم ستون فقرات روانکاوی ست. انتقال یعنی در این جریان هر چیزی از مسیری به مسیر دیگر منتقل شود و ازمسیر انتقالی دسترسی به مسیر اصلی را پیدا کنیم .به واسطه پیگردی انتقال و نماد پردازی و کلمات به فهم ساختار درونی می رسیم..
زیرا با پیگیری دقیق انتقال و اضطراب در اتاق درمان می توان به کشف دنیای غنی فانتزی های ناخودآگاه و روابط موضوعی مراجع پرداخت.
سخن اخر بیطرفی و خویشتن داری درمانگر اصل مهمی در درمان است. یعنی که رابطه تحلیلی نباید برای ارضای تکانههای وابسته به لیبیدو یا پرخاشگرانه بیمار یا درمانگر استفاده شود. بیمار به خاطر خوشحالی درمانگر رویا بیاورد و آنچه را خواب ببیند که درمانگر نیاز دارد بشنود. درمانگر نیز ممکن است مثلا با ترغیب مراجع به صحبت کردن از اضطراب سکوت برای مراجع بکاهد.
اما بحث من تنها به اوردن و توضیح انتقال در این متن نبود .هدفم این بود که در سایه انتقال مفهومی عظیم و عمیق عیان می شود. در انتقال است که مراجع به درمانگر می فهماند که تو شبیه هیچ کس در زندگی ام نیستی .