مرگ
2117

مرگ

اروين يالوم
گويى ابتلا به يك بيماري سخت مثل سرطان باعث مي شود جزئيات رفتار سايرين و به طور كلي جزئيات زندگي اهميت خود را از دست بدهد،چون افراد خود را در تقابل و رويارو با مرگ ميبيند، پس عميقا درك ميكنند كه فرصت كم است ،آنها به جاي درگير كردن خود با جزئيات رفتار سايرين و اتفاقات روزمره و متعاقبا دچار اختلالات رواني شدن، كليت و معناى كلى زندگى را ميبينند چون فكر ميكنند فرصتى براي پرداختن به جزئيات ندارند، گويى درك گذرا و كوتاه بودن #زندگي باعث مي شود بيماران دريابند كه حيف است زمان كوتاهي كه دارند را صرف جزئيات بي ارزش كنند......
چقدر از اضطراب ها و افسردگي ها و استرس هاي ما ناشى از پرداختن به جزئيات رفتار اطرافيانمان است؟!
تنها تفاوت بيمار سرطاني و فرد سالم در اين است كه بيمار سرطاني واقعيت گذرا و كوتاه بودن زندگي را عميقا باور كرده چون دربدنش دليلي برا تاييد آن وجود دارد، اما فرد سالم اين حقيقت را عميقا باور ندارد حتي اگر به زبان آن را تاييد كند....پس فرد سالم چنان با جزئيات خود را درگير ميكند انگار هزاران هزار سال ديگر براي پرداختن به مسائل مهمتر فرصت دارد....

دکتر مهدی قاسمی

نویسنده: دکتر مهدی قاسمی

روانپزشک و رواندرمانگر

مشاهده سایر مطالب دکتر مهدی قاسمی
نظرات کاربران
دکتر مهدی قاسمی

دکتر مهدی قاسمی

دکتر مهدی قاسمی روانپزشک و رواندرمانگر تحلیلی