فرزندم کادوی گران قیمت می خواهد

 هدایا و مسئله مادی گری

والدین اغلب از من می پرسند «اگر ما بیش از حد به نوجوان مان هدیه بدهیم آیا او را مادی بار نمی آوریم؟

این یک خطر جدی و واقعی در جامعه ماست. شعار امروز این است «هر کس که با وسایل بیشتری بمیرد برنده است». بزرگسالان و نیز نوجوانان مدام در حال جمع آوری وسایل هستند. اگر ما جدیدترین، بهترین و پیشرفته ترین وسایل را داشته باشیم موفق محسوب می شویم، در حالی که بزرگسالان در حال خرید خانه های بزرگ تر و بیشتر، اتومبیل های گران قیمت تر، وسایل خانگی پیشرفته تر و آخرین مدل رایانه های شخصی هستند، نوجوانان نیز به گردآوری ، سیستم های صوتی قوی تر، لباس ها و کفش های مارک دار، لوح های فشرده، و خرید آخرین وسایل مد روز مشغول هستند تا نشان بدهند که شبیه والدینشان نیستند. همه ما با آهنگ یک طبل رژه می رویم. همه ما صرفا اسباب بازی های متفاوت جمع آوری می کنیم.

به عنوان پدر و مادر باید از خودمان بپرسیم آیا این همان چیزی است که می خواهم به نوجوانم بیاموزم؟» همچنین باید بپرسیم «آیا این آن کاری است که می خواهم با زندگیم بکنم؟ آیا زندگی فقط خریدن و بازی کردن با اسباب بازی هایم؟
اکثر بزرگسالان این طور فکر می کنند و معتقدند که زندگی چیزی بیش از اینهاست، اما بسیاری از آنها نمی توانند برای خودشان یا دیگران شرح بدهند که زندگی چیست.

پاسخ این پرسش را در دو حوزه می توان یافت. اول، یاد گرفتن لذت بردن از چیزهای معمولی و دوم، یاد گرفتن این که آن را با دیگران سهیم شویم. برای هزاران سال زنان و مردان بدون «اسباب بازی» زندگی کردند - یعنی بدون هزاران کالای جورواجوری که انقلاب صنعتی قرن نوزدهم و بیستم وجود آنها را ممکن ساخت. مردم بدون برخورداری از این اسباب بازی ها از زندگی معمولی لذت می بردند - یعنی از غذا خوردن، خوابیدن، کار کردن، موسیقی، هنر، و ارتباط با طبیعت. ثانيا، آنها این زندگی معمولی را با دیگران سهیم می شدند. آن موقع نه تنها خانواده گسترده ای وجود داشت که همه احساس اتصال و ارتباط با هم می کردند.

وقتی روابط انسانی در اثر بی عدالتی انسان نسبت به انسان از هم گسیخته می شود وقتی مواد مخدر و بیماری های آمیزشی نوجوانان ما را نابود می کند، وقتی طلاق باعث از هم پاشیدگی زندگی زناشویی می شود و...
آنگاه اسباب بازی هایی که ما گرد آورده ایم دیگر معنایی ندارند.

بسیاری از بزرگسالان جامعه ما به این نتیجه رسیده اند که مادی گرایی جایگزین خوبی برای اصل ساده و بنیادی لذت بردن از وجوه عادی زندگی روزمره و سهیم شدن این شادی ها با دیگران نیست.
پس ممکن است شما هم نگران باشید که مبادا هدیه های بیش از حد و گران قیمت باعث تقویت روحیه مادی گرایی در نوجوان شود.
این بدان معنا نیست که ما می توانیم از دنیای ماشین ها و فناوری فرار کنیم. فقط به این معناست که هدیه هایی که انتخاب میکنیم و طرز هدیه دادن تحت تأثیر ایمان و تعهد ما به این واقعیات عمیق تر زندگی خواهد بود.

شاید فکر کنید که اگر هدیه دادن یکی از زبان های اصلی عشق است و اگر والدین این همه پول به نوجوانان شان می دهند پس مخزن عشق نوجوانان باید کاملا پر باشد. این استدلال دو اشکال دارد.
اولا بیشتر این پول ها به عنوان هدیه داده نمی شود
ثانيا، از آنجا که نوجوان برای کسب این پول کار نکرده ارزش چندانی برای آن قائل نمی شود و به طور کلی پول را چیز با ارزشی به حساب نمی آورد. بنابراین دریافت آن از جانب والدین، در یک سطح عميق عاطفی، عشق آنها را نمی رساند.

پس والدين به موضوع پرداخت پول به نوجوان چگونه باید برخورد کنند؟

ما از دو راه به این مشکل برخورد می کنیم:
اول، ما باید نوجوان را تشویق کنیم که برای به دست آوردن پول کار کند. این تنها راهی است که نوجوان می تواند برای پول ارزش قائل بشود. اگر نوجوان برای کسب پولی که قرار است صرف خرید لباس مارک دار بکند کار کند، می تواند تا حدی بفهمد که تهیه این لباس برایش چقدر تمام شده و چه تلاشی برده است. نوجوان مجبور می شود بپرسد «آیا این لباس ارزش این تلاش را دارد؟» در نتیجه، کم کم نوجوان به یک مصرف کننده دقیق و عاقل بدل می شود. اگر نوجوان مجبور باشد برای کسب پول کار کند، ناچار می شود بین اشیاء مادی دست به انتخاب بزند.

اگر آدم نتواند همه چیز را داشته باشد، آن وقت باید انتخاب کند و ببیند چه چیزی را بیش از همه می خواهد. این امر قوه تشخیص و تمیز را پرورش می دهد و او را برای ورود به دنیای واقعی بزرگسالان آماده می سازد.

 در فرهنگ ما کارکردن بعد از ساعات مدرسه، مورد پذیرش نیست. اگر فرزند ما بعد از مدرسه کار کند به معنی ناتوانی والدین در تامین نیازهای او خواهد بود.

ممکن است شما نگران باشید که کار کردن پس از مدرسه مانع این شود که نوجوان از ورزش، تئاتر، درس لذت ببرد.

شاید بد نباشد والدین برای انجام این فعالیت ها به نوجوان پول بپردازند، پولی مطابق دستمزد کار کردن در ساندویچی محل. همه این فعالیت ها به تلاش جدی نوجوان نیاز دار به اندازه کار پاره وقت بعد از مدرسه وقت و انرژی می گیرد پول بابت این فعالیت ها همان مزایای کار پاره وقت را دارد .

نکته اصلی این است که اگر می خواهیم نوجوان مان به دام مادی گرایی نیافتد، نباید پول نامحدود به نوجوان بدهیم، و نوجوان هم نباید انتظار پول نامحدود از جانب والدین را داشته باشد.

پرداخت پول برای مقاصد مشخص

نگرش دوم این است که وقتی والدین تصمیم گرفتند پول بپردازند، برای مقاصد مشخص بپردازند  مثل ورزش در اردو یا شرکت در یک کنسرت، یا پرداخت شهریه کلاس عکاسی، هنر و نظایر آن. بعد می توانند آن را به صورت هدیه ارائه کنند و البته رهنمودهای فوق الذکر را هم در نظر داشته باشند، یعنی هدیه ی پولی را بی قید و شرط بدهند، با تشریفات بدهند، و جملات تأیید آمیز بگویند و نوجوان را لمس کنند و تا حد امکان در حضور سایر اعضای خانواده این کار را بکنند.

از آنجا که نوجوان کار کرده و حالا تا حدی ارزش پول را می شناسد هدیه پولی در سطح عاطفی مورد قدردانی قرار میگیرد. نوجوان تا حدودی می فهمد که چقدر طول می کشد تا بتوان پولی را که اکنون والدین به عنوان هدیه به او می دهند کسب کرد. بنابراین، در سطح عاطفی، قدردانی و صورت می گیرد.

وقتی والدین راحت پول خرج می کنند و این مسائل را در نظر نمی گیرند، #هدیه_پولی آنها چندان مورد قدردانی واقع نمی شود و نیاز عاطفی نوجوان به احساس محبت را برآورده نمی سازد. اکثر والدین هرگز نیاموخته اند که چگونه پول به عنوان هدیه می تواند ابزار مؤثری برای ابراز عشق عاطفی باشد

دکتر مهدی قاسمی

نویسنده: دکتر مهدی قاسمی

روانپزشک و رواندرمانگر

مشاهده سایر مطالب دکتر مهدی قاسمی
نظرات کاربران
دکتر مهدی قاسمی

دکتر مهدی قاسمی

دکتر مهدی قاسمی روانپزشک و رواندرمانگر تحلیلی