اگر کودکم دوست خیالی داشت باید چه کنم؟
فکر میکنم همنشین خیالی میتواند به ما به میزان قابلتوجهی بیاموزد که کودکان چگونه درمورد روابط فکر میکنند. یکی از چیزهایی که فهمیدنش بسیار سخت است این است که کودکان دربارۀ روابط با افراد دیگر چه چیزی را میدانند و چه چیزی را نمیدانند، بهویژه کودکان در سنین قبل از مدرسه، که حقیقتاً در آستانهٔ واردشدن در دوستیها هستند و ممکن است خودشان دوست کسی بشوند. اندکی زمان میبرد تا بفهمید دوستی چیست و شما باید چه کنید و اینکه دوستی با دیگر روابط شما با افرادی مثل بزرگسالان یا خواهر وبرادر یا دیگران چه فرقی میکند.
انواع مختلف همنشین خیالی چیست؟
من دو نوع را بررسی میکنم. نوع اول همنشین خیالی نامرئی است. اینها ممکن است افراد، حیوانات، هیولاها، مخلوقات افسانهای، ارواح، اشباح یا هرچیز دیگری باشند که شما بگویید. من یک بار کودکی را دیدم که دوست نامرئیاش سایهاش بود؛ اما نه سایهٔ واقعیاش! بلکه همنشینی براساس تصورش از سایه. زیرا این دوست خیالی زندگی خود را داشت. نوع دوم به اصطلاح اشیای جانبخشی شده است، اشیایی که بچهها به آن زندگی بخشیده و شخصیت میدهند. اینها اغلب حیوانات عروسکی یا آدمکها هستند؛ اما ممکن است واقعاً شامل هر شیئی مانند قطار اسباببازی، پتو یا شخصیتهای توی بازیها باشند.
گاهی اوقات وقتی مردم در رابطه با این پدیده صحبت میکنند، از نوع سوم هم حرف میزنند: نقش شخصیتها را بازیکردن. نه به این صورت: «من امروز تظاهر میکنم که مادر هستم»؛ بلکه کودکانی که نقشی را به عهده میگیرند. اغلب، این نقش نام متفاوتی دارد. ممکن است تکهای لباس با آن مرتبط باشد؛ مثلاً شاید شما نوعی ابرقهرمان هستید که شنلی دارید که همه جا میپوشید. کودکانی هستند که این نقشها را میگیرند و برای ماههای متمادی آن را حفظ میکنند و تنها زمانی جواب میدهند که به اسم همان شخصیتی صدایشان کنید که نقش آن را بازی میکنند یا اینجور چیزها.
یا همنشین خیالی، دیگریای را خلق میکنید که هیچ نمونۀ فیزیکیای ندارد. با شیئی جانبخشیشده، دیگریای را خلق میکنید که در یک شیء تجسم یافتهاست و با این شخصیت که نقشش را بازی میکنید، دیگریای را خلق میکنید که خودتان به آن تجسم میبخشید.
تفاوتهای جالبی بین این دو نوع اول از همنشینهای خیالی هست. بهطور خاص، کودکان اغلب، نه همیشه، روابطی تقریباً همسطح با دوستان نامرئی ایجاد میکنند؛ اما در رابطه با اشیای جانبخشیشده بیشتر به روابط غیرهمسطح (سلسلهمراتبی) متمایلاند، بهطوریکه کودکْ رئیس و توانمندتر است و بهنوعی مراقب شیء است؛ هرچه که باشد.
از نظر اینکه کودکان چگونه به روابطشان فکر میکنند تفاوتهای جالبی پیدا میکنید. کودکانی که همصحبت خیالی نامرئی یا روابط همسطح دارند، از لحاظ فهم چیستیِ دوستی و تفکر دربارۀ آن رابطه، اندکی جلوتر از همسالان خود هستند. به نظر میرسد که آنها قدری بیشتر از این روابط سر درمیآورند؛ اما نمیدانیم جهت این رابطه کدام طرفی است: آیا شما همنشینی خیالی و نامرئی یا رابطهای همسطح ایجاد میکنید و سپس این به شما درک بهتری میدهد یا چون درحالحاضر درک بهتری دارید، این نوع رابطه را ایجاد میکنید؟ این فقط در حد همبستگی است؛ جهتش معلوم نیست.
داشتن همنشین خیالی چه نشانههایی دارد؟
والدین معمولاً وقتی متوجه این موضوع میشوند که بچهها به آنها گفتهاند. علیرغم نگاه کلیشهای به همنشینی خیالی که در آن کودکی نشسته و با هوا حرف میزند، ماجرا واقعاً تا این حد اتفاق نمیافتد. گاهی اوقات بچهها با اشیا صحبت میکنند؛ اما بیشترِ اوقات، از همنشین خیالی خودشان به والدین گزارش میدهند. اگر همنشین خیالی اسم معمولی داشته باشد، بیشترِ والدین عکسالعملهایی شبیه به این دارند: «عجب! ….. کیه؟» و بعد از معلمِ کودکشان در مدرسه میپرسند: «آیا در کلاس …. دارید؟» سپس میفهمند که نه، فردی در کار نیست؛ بلکه فردی کاملاً ساختگی است. اما اگر فرد ساختگی اسم معمولی داشته باشد و کارهای معمولی انجام دهد، مدتی طول میکشد تا والدین بفهمند این درحقیقت دوستی خیالی است.
چرا بچهها همنشین خیالی میپرورانند؟
به تعدادِ بچهها دلایل مختلف وجود دارد. ما نمیتوانیم چیز خاصی پیدا کنیم و به آن اشاره کنیم.
خیلی از بچهها دوست خیالی میسازند چون سرگرمکننده است. بچههایی که اینها را میسازند احتمالاً بسیار اهل معاشرت هستند؛ مثلاً اغلب کمتر از بچههای دیگر خجالتی هستند. بهعلاوه آنها احتمالاً بچههایی هستند که واقعاً اهل رؤیاپردازیاند: آنها حتی مستقل از همنشینان خیالیشان بسیار درگیر بازیکردنِ نمایش میشوند. درنتیجه این بهنحوی ترکیبی جادویی است:
کسی باشید که هم عاشق انسانهاست و هم عاشق رؤیاپردازی است. این چیزی است که دنبالش بودید: کسی را درست کردید که میتوانید با او تعامل کنید و همچنین از طریق صحبتکردن از این همنشین خیالی مبنایی دارید برای تعامل با آدمهای واقعی دیگر در زندگیتان.
بهنظر می رسد این اغلب راهی است برای کودکان تا در مکالمهٔ آدم بزرگها شرکت کنند. بهعلاوه آنها متخصص میشوند (دربارۀ همنشین خیالیشان). زمانی که شما سه یا چهارساله هستید، متخصص هیچ چیزی نیستید. داشتن حوزهای که در آن کسی بشوید که تمام دانش و اطلاعات را دارید فوقالعاده جالب است. بنابراین بهنظر من این بسیار جذاب است.
اگر والدین بفهمند که بچههایشان دوستی خیالی دارند، چهکار میتوانند بکنند؟
این را مانند هر جنبهٔ دیگری از تربیت میبینم: اگر از آن لذت میبری، آن را بپروران و تشویق کن. میتوانید درمورد همنشین خیالی پرسوجو کنید. برخی والدین واقعاً احساس میکنند انگار صحبتکردن درمورد چیزی که وجود ندارد، درست نیست؛ مثل این است که چیزی را از خودت ببافی. برای برخی دیگر از والدین نوعی داستانسرایی خلاقانه است و برای برخی دیگر دروغ است. بنابراین بسته به فرهنگ خانوادهتان و اینکه چه حسی در این باره دارید، بهروشهای مختلفی پاسخ خواهید داد. حتی برای آنهایی که فکر میکنند این کار خارقالعاده و واقعاً سرگرمکننده است نیز محدودیتهایی وجود دارد. بیشتر همنشینان خیالی اجازه ندارند به کلیسا بیایند و اگر در خانهٔ مادربزرگ درموردش صحبت کنید و مادربزرگ نفهمد جریان از چه قرار است، ممکن است اوضاع بغرنج شود.
شاید مناسبت رسمیای وجود دارد که همنشین خیالی شما نمیتواند دور میز بنشیند؛ اما ممکن است که هرروز، موقع ناهار، او بشقاب خودش را داشته باشد. این چیزی است مثل هر موقعیت دیگری که والدین باید تصمیم بگیرند کجا میخواهند محدودیتها را بگذارند. شما میتوانید بهجای اینکه یک ظرف غذا برای او سرو کنید، بهراحتی چیزی مانند این بگویید: «خب همنشینهای خیالی غذای خیالی هم میخورند.»
اگر کودکی همنشین خیالیاش را بهخاطر کاری که خودش کرده سرزنش کند چه؟
باز هم اینجا جایی است که در آن محدودیتی میگذارید. بیشتر بچهها یک بار این کار را امتحان خواهند کرد و والدین نخواهند پذیرفت. بهنظر من در اینجور موقعیتها اگر کودک میگوید فلانی یا بهمانی این کار را کرد، والدین میتوانند بگویند: «خب تو باید تمیزش کنی؛ چون آدمهای خیالی نمیتوانند خرابکاریهای واقعی را تمیزکنند.» ضرورتاً مجبور نیستید دوست خیالی را بهعنوان عذر بپذیرید. ضرورتاً مجبور نیستید بگویید «نه او این خرابکاری را به بار نیاورده؛ تو کردهای.» اما قطعاً میتوانید. شما میتوانید مطمئن شوید کودک عواقب این خرابکاری را به عهده میگیرد.
آیا سن مشخصی هست که در آن داشتنِ همنشین خیالی بیماری است؟
حتی کوچکترین بچهها هم میفهمند که همنشینهای خیالی واقعی نیستند. بسیاری از کودکان وقتی در مورد دوست خیالی اشان مورد پرس و جو قرار می گیرند می گویند: «میدانید، او واقعی نیست. او فقط یک دوست ساختگی است.» بنابراین آنها میدانند.
کودکان زیادی در سنین قبل از مدرسه مورد مطالعه قرار گرفته اند،چراکه آنها درمورد هم نشین خیالی خودشان صحبت میکنند. ما شواهد زیادی در تحقیقات داریم که نشان میدهد کودکانِ خیلی بزرگتر از این سن هم همنشین خیالی دارند؛ اما آنها درونی هستند و درموردشان زیاد صحبت نمیکنند. ممکن است آنها کمی برای گفتن دربارۀ دوست خیالیشان مردد باشند؛ اما بههرحال آنها را دارند. همچنین شواهدی وجود دارد که این بچهها در دوران نوجوانی نیز آنها را دارند.
در ادبیات، داستانهایی از بزرگسالان هم وجود دارد که همنشین خیالی داشتهاند. نکتهٔ کلیدی این است که آنها میدانند این دوستها واقعی نیستند.
درصورتی نگران میشویم که کودک نفهمد که همنشینش واقعی نیست؛ اما بیشتر کودکان به این امر آگاهاند. اما اگر چنین موقعیتی پیش بیاید، پس شما درمورد کودکی صحبت میکنید که مشکلات بسیار دیگری هم دارد که از قبل دربارهٔ او میدانستید. بسیار کم پیش میآید که داشتن همنشین خیالی نشانهٔ آسیبی روانی باشد.