رابطهی فرازناشویی
وقتی زوجی به رابطهی فرازناشویی همسرش پی برد، لطمه حاصله فقط به یک بعد از زندگی وارد نمیآید. همسر آن فرد فکر نمیکند که «ما هنوز ازدواج خوب و موفقی داریم و تو آدم خوبی هستی و فقط در رابطه با مسالهی وفاداری نتوانستی خوب عمل کنی».
رابطهی فرازناشویی بنیان زندگی زناشویی را دچار مشکل می کند. هرچه که خوب بوده نقش برآب میشود و تصویر زوجی که دست به این کار زده را درهم میپاشد.
«فکر میکردم میدانم چهجور آدمی هستی»
زوج آشفته و پریشان میگوید:
«اما حالا دیگر تو را نمیشناسم!»
برای فردی که خیانت دیده هولناک است فردی را که زمانی روراست، محترم، با شرف، پایبند به اصول اخلاقی و خانوادهدوست میدیده اکنون کاملا متفاوت ببیند.
پس از پی بردن به رابطهی فرازناشویی، دیگر برای فرد قربانی دشوار است که بخواهد دوباره رابطهای گرم برقرار کند. معمولا دشمنی یا شاید انزجار میان آنها حکمفرما میشود. در بهترین حالت نفرت و بیتوجهی در سکوت اعمال میشود. فرد قربانی تصور میکند که همهی ماجرا برایش باز نشده است و ذهنش مدام درگیر آن رابطه میشود. انتظار دروغهای بیشتر را دارد و مرتب از همسرش پرسوجو میکند.
خاطرات مثبت تعطیلات خانوادگی، مسافرتها، هدایای مناسبتهای خاص، همه و همه مشکوک میشوند.
بسیاری از زوجها دیگر نمیتوانند رابطهی زناشویی باهم داشته باشند. تمامی اینها حتی زمانیکه فرد خیانتکار بهراستی نادم باشد و بخواهد که رابطهی زناشوییاش را اصلاح کند، باز رخ میدهند. هرچند اغلب فرد مرتکب متوجه رفیق یا رفیقهی خود است و مردد است که میخواهد در تاهل خویش باقی بماند یا نه. این موضوع درحالیکه هردو در حال تلاش برای حفظ زندگی زناشویی خود هستند، باز به موقعیت دشوار خانواده میافزاید.