دکمههای جوش آوردنت کدامند؟
میپرسی پدر و مادرت چطور میتوانند دکمهی جوش آوردنت را فشار دهند؟
برایشان آسان است، چون خودشان آن دکمه را کار گذاشتهاند.”
دکمههای جوش آوردن خودت را بشناس. چه چیزی باعث میشود عصبانی شوی؟
خنده در حکم فنری است که ضربههای زندگی را ملایم میکند. به جمعآوری توجیههایی برای سیخونکهای کلامی بگردید.”
چقدر خوب بود کسی یک مشت شوخی و مزاح برای ما آماده میکرد. از آنجا که بیشتر ما نمیتوانیم به سازندگان حرفهای لطیفه متکی باشیم تا برایمان موارد مزاح تهیه ببینند، باید خودمان مواردی تدارک ببینیم.
زنی شاغل و موفق تعریف میکرد که اصلاً خوشش نمیآمد کسی از او بپرسد چه مدرکی دارد. او میگفت: “من به دانشگاه نرفتهام. بنابراین این سؤال همیشه خیلی عصبیام میکرد. روزی در یک همایش صنعتی گزارشی ارائه میدادم که یکی از حضار از من پرسید به کدام دانشگاه رفتهام. اول نمیدانستم چه جوابی بدهم. یکدفعه فکری بکر به سرم زد که بگویم به دانشگاه مکتب مشقت. او تعجب کرد که این دیگر چه جور دانشگاهی است؟ و بعد نخودی خندید. من سؤال او را با شوخی و خنده رد کردم و از آن به بعد، هر کسی ازم بپرسد، همین جواب را میدهم.”
آقایی مسن و سرزنده اعتراف کرد که وقتی کسی از او میپرسد چند سال دارد، دلخور میشود. او میگفت سن او به کسی مربوط نیست و از این سؤال رنجیده خاطر میشود. خلاصه، تمام حاضران در جلسه فکرهایشان را روی هم گذاشتند و جوابی برای آن مرد پیدا کردند. از آنجا که آن مرد گلفبازی قهار بود، قرار شد به جای جواب به این سؤال، یکی از اصطلاحات بازی گلف را به کار ببرد.
زوجی که در اواسط سی سالگی بودند، از دست مردم کفرشان در آمده بود، چون هر کس به آنان میرسید، میپرسید چه موقع بچهدار میشوند. آنان از جملهی پیشنهادی یک نفر که باعث میشد همه جا بخورند و تعجب کنند، خوششان آمد. جمله این بود: “ما خودمان میدانیم کاری را فراموش کردهایم.”
این زوج همچنین سؤالی را در ازای پرسش در مورد موضوعات شخصی مطرح میکردند. میپرسیدند: “برای چه میپرسی؟”
این سؤال دندانشکن آن قدر کامل هست که مردم بفهمند پرسش آنان بیربط بوده است.