«تا اتاقت را تمیز و مرتب نکنی از آن بیرون نمیآیی!»
«از بس گفتم وسایلت را مرتب کن خسته شدم.»
«لباسهایت را جمع کن، تخت را مرتب کن!»
اکثر والدین و نوجوانان درباره اتاقهای به هم ریخته با هم مشاجره میکنند زیرا والدین به مرتب بودن وسایل توجه دارند، ولی بچهها نه. بیشتر بچهها اهمیتی نمیدهند که در میان انبوهی از لباس، اسباببازی، کتاب و کاغذ از خواب بیدار شوند، بخوابند، بازی کنند و تکالیف منزل را انجام دهند. آنها از اینکه دوستانشان اتاق به هم ریخته آنها را ببینند آشفته نمیشوند، و فکر نمیکنند که والدینشان از این موضوع ناراحت میشوند.
ممکن است فردی از اتاقی که یک نفر دیگر آن را مرتب کرده خوشش بیاید و قدر آن را بداند، اما شاید نوجوانان از اینکه شما اتاق آنها را مرتب کنید خوشحان نشوند و آن را تهدیدی در جهت استقلال خود معنی کنند.
«من از جمع کردن لباسها متنفرم»، «همه دوستانم اتاقشان به هم ریخته است»، «اگر قرار است دوباره بخوابم چرا باید تختم را درست کنم؟»
والدین در وادار کردن فرزندشان به جمعوجور کردن اتاق چندان موفقیتی ندارند؛ و اگر بتوانند او را متقاعد یا مجبور کنند که اتاقش را مرتب کند حتما از راهبردهای دیگری بهره میگیرند - کارهایی مثل دستمزد دادن، رشوه دادن، تنبیه کردن یا برشمردن عواقب انجام ندادن این کار، «اگر اتاقت را مرتب نکنی، نمیتوانی دوستانت را به اینجا بیاوری».
هر یک از این روشها بهطور خاص میتواند موفقیتآمیز باشد. ممکن است نوجوانی یک یا دوبار اتاقش را مرتب کند و پس از آن هرگز این کار را انجام ندهد. یا ممکن است اتاقش را از روی بیمیلی مرتب کند و بیشتر کارها را انجام ندهد و نیمهکاره رها کند. بسیاری نوجوانان بارها و بارها به خاطر این موضوع مورد بی مهری قرار می گیرند، و باز هم اتاقشان را تمیز نگه نمیدارند.
یکی از تهدیدهای رایج والدین - «اگر اتاقت را تمیز نکنی، من لباسهایت را نمیشویم!» - اغلب نتیجه عکس میدهد. والدین و نوجوان عصبانی میشوند؛ اتاق و لباسها همانطور به هم ریخته برجای میماند؛ و فرزند تلافی کردن را از والدینش یاد میگیرد.
اگر والدین دائماً به فرزند خود به دلیل بینظمیهایش حمله کنند، «تو خیلی بینظم هستی!»، او انتقاد آنها را درونیسازی خواهد کرد و ناراحت و پریشان خواهد شد زیرا نمیتواند انتظارات آنها را برآورده کند.
موفقترین و واقعبینانهترین روش برای کنترل جمعوجور کردن وسایل آن است که با هم سازش کنید، حتی اگر این کار به معنای پایینآوردن استانداردهای موردنظرتان باشد. اگر فرزندتان نمیتواند اتاقش را مرتب نگه دارد تنبیه بیشتر و کلمات خشنتر کمکی نمیکند. با لحنی آرام با او حرف بزنید. اگر بعد از گذراندن یک روز ناامیدکننده احساس میکنید اعصابتان تحت فشار است، قبل از بحث درباره مرتبکردن اتاق مدتی صبر کنید.
به او پیشنهاد کمک بدهید، «من نصف وسایل کف زمین را جمع میکنم تو هم کمدت را مرتب کن». زمانی را برای مرتب کردن اتاقش تعیین کنید، «ببین در عرض پانزده دقیقه چقدر میتوانی اتاقت را مرتب کنی».
ر مورد ادامه این کار نگران نباشید. بعضی روزها در مورد ظاهر اتاقش توجه زیادی نشان دهید و روزهای دیگر درِ اتاقش را ببندید و دور شوید. شاید تصمیم بگیرید به درهم ریختگی اتاقش اعتنایی نکنید تا آن همکاری را که از او انتظار دارید از خود نشان دهد، یا شاید صبر کنید تا مدتی سپری شود و روز «تمیزکاری خانوادگی» فرا برسد.
متوجه باشید که این یک مشکل عمومی است. احتمالاً خودتان هم وقتی جوان بودید اتاقتان بههم ریخته بوده است. مادری که فکر میکرد دخترش شلختهتر از بچههای دیگر است وقتی دخترهای دیگر را در خوابگاه اردو دید تعجب کرد. وسایل آنها همه جا روی زمین پخش بود و به نظر میرسید همه بچهها بیتوجه به آشوبی که برپا بود کاملاً شاد بودند، «وقتی میخواهیم بخوابیم فقط لباسها را میریزیم پایین تخت».
سالهای نوجوانی پر از آشوب است، و ممکن است شما و فرزندتان با مشکلاتی روبهرو شوید. تا وقتی او به طور کلی در زمینههای دیگر زندگی خود موفق است سعی کنید به مشکل اتاق بههم ریخته آنقدر توجه نکنید. همچنان که او رشد میکند و بزرگتر میشود بیشتر به نظم و ترتیب توجه خواهد کرد.
گروه روانپزشکی دکتر مهدی قاسمی
یکی از تهدیدهای رایج والدین - «اگر اتاقت را تمیز نکنی، من لباسهایت را نمیشویم!» - اغلب نتیجه عکس میدهد. والدین و نوجوان عصبانی میشوند؛ اتاق و لباسها همانطور به هم ریخته برجای میماند؛ و فرزند تلافی کردن را از والدینش یاد میگیرد.
اگر والدین دائماً به فرزند خود به دلیل بینظمیهایش حمله کنند، «تو خیلی بینظم هستی!»، او انتقاد آنها را درونیسازی خواهد کرد و نارحت و پریشان خواهد شد زیرا نمیتواند انتظارات آنها را برآورده کند.
موفقترین و واقعبینانهترین روش برای کنترل جمعوجور کردن وسایل آن است که با هم سازش کنید، حتی اگر این کار به معنای پایینآوردن استانداردهای موردنظرتان باشد. اگر فرزندتان نمیتواند اتاقش را مرتب نگه دارد تنبیه بیشتر و کلمات خشنتر کمکی نمیکند. با لحنی آرام با او حرف بزنید. اگر بعد از گذراندن یک روز ناامیدکننده احساس میکنید اعصابتان تحت فشار است، قبل از بحث درباره مرتبکردن اتاق مدتی صبر کنید.
به او پیشنهاد کمک بدهید، «من نصف وسایل کف زمین را جمع میکنم تو هم کمدت را مرتب کن». زمانی را برای مرتب کردن اتاقش تعیین کنید، «ببین در عرض پانزده دقیقه چقدر میتوانی اتاقت را مرتب کنی».
مورد ادامه این کار نگران نباشید. بعضی روزها در مورد ظاهر اتاقش توجه زیادی نشان دهید و روزهای دیگر درِ اتاقش را ببندید و دور شوید. شاید تصمیم بگیرید به درهم ریختگی اتاقش اعتنایی نکنید تا آن همکاری را که از او انتظار دارید از خود نشان دهد، یا شاید صبر کنید تا مدتی سپری شود و روز «تمیزکاری خانوادگی» فرا برسد.
متوجه باشید که این یک مشکل عمومی است. احتمالاً خودتان هم وقتی جوان بودید اتاقتان بههم ریخته بوده است. مادری که فکر میکرد دخترش شلختهتر از بچههای دیگر است وقتی دخترهای دیگر را در خوابگاه اردو دید تعجب کرد. وسایل آنها همه جا روی زمین پخش بود و به نظر میرسید همه بچهها بیتوجه به آشوبی که برپا بود کاملاً شاد بودند، «وقتی میخواهیم بخوابیم فقط لباسها را میریزیم پایین تخت».
سالهای نوجوانی پر از آشوب است، و ممکن است شما و فرزندتان با مشکلاتی روبهرو شوید. تا وقتی او به طور کلی در زمینههای دیگر زندگی خود موفق است سعی کنید به مشکل اتاق بههم ریخته آنقدر توجه نکنید. همچنان که او رشد میکند و بزرگتر میشود بیشتر به نظم و ترتیب توجه خواهد کرد.
گروه روانپزشکی دکتر مهدی قاسمی