شما مسئولید در زندگی مشترکتان کاری متفاوت انجام دهید. شما مسئولید از الگوهای کنشپذیر فعلیتان کمی فاصله بگیرید، دکمه مکثتان را پیدا کنید و از همسرتان دعوت کنید همان کار را انجام دهد.
شما تنها مسئول رفتار، انتخابها، نگرشها و حالتهایتان هستید. هیچجوره نمیتوانید ادعا کنید هرگونه فریاد کشیدنتان (به هر شکلی که باشد) تقصیر همسرتان است.«اگر فقط همسرم میتوانست [مرا تحسین کند، کارهای بیشتری در خانه انجام دهد، کمتر ولخرجی کند]. مجبور نبودم [فریاد بکشم، اینقدر ناراحت بشوم، از او دوری کنم، وقت بیشتری را در محل کار بگذرانم و...].»
تمام این «فقط اگر»ها ذاتاً ضعیف و ضعیفکنندهاند، زیرا این فکرها کنترل از راه دور ما را در دست شخص دیگری قرار میدهند. و سپس شکایت میکنیم که آنها مرا تحریک میکنند چنین کاری انجام دهم! همه ما این کارها را به روشهای مختلفی به ویژه در زندگی مشترکمان انجام دادهایم.
اما ما مجبور به چنین کاری نیستیم؛ یعنی دیگر مجبور نیستیم.
وقتی آگاهانه برخود متمرکز میشویم، وقتی قدرت خود تخریبگرانه چنین کنشپذیری عاطفیای را احساس میکنیم، همه چیز را کم کم متفاوت میبینیم و حس میکنیم. متوجه میشویم هر یک از ما نقشی قوی در ایجاد نتیجههایی داریم که میخواهیم از آنها اجتناب کنیم. هر یک از ما نقش مهمی در تداوم الگوهای منفیای که از آنها شکایت میکنیم، ایفا کردهایم. همچنین متوجه میشویم معمولاً اگر یکی از همسران آرامش فکری نداشته باشد تا این نوع چرخه مخرب را از بین ببرد، این چرخه به پایان نمیرسد. همسران میتوانند مانند قبیلهها و کشورهایی که همیشه در جنگ هستند، مدام سر هم فریاد بزنند.
پذیرش و روبهرو شدن با این حقیقتها، دردناک است، اما روبهرو نشدن یا نپذیرفتنشان چیزی از واقعی بودنشان نمیکاهد. وقتی درونیترین نیازهایتان برای رابطه واقعی را میخواهید، این حقیقتها نشانهای از خبرهایی خوش میشوند: آگاهی از اینکه در زندگیتان بازیگری قدرتمند و خلاق هستید، حتی اگر واکنشهای غیرارادیتان، الگوهای منفی قدرتمندی را ایجاد کرده باشند. این خبر خوشایند است، زیرا به این معناست که قدرت ترک آن الگوها و خلق بازخوردهایی جدید و مثبت را دارید، همینطور نشانه آن است که قدرت فریاد کشیدن را نیز دارید، زیرا نشان میدهد تنها کاری که باید انجام دهید این است که آرامشتان را حفظ کنید.
احتمالاً، این برای شما به معنای مواجه شدن با حسادتهای ناشی از عدم امنیت احساسیتان، ارزیابی سوءظنهایتان با یک شخص سوم بیطرف، و با آرامش و بهطور مستقیم حرف زدن با همسرتان درباره نگرانیهایتان در رابطه با همکار جدیدش است... البته بدون آنکه از او بخواهید از خود دفاع کند.
احتمالاً، این مسئله به معنای آن است که رنجشهایتان را درباره تحسین نشدن کلامی از سوی همسرتان کنار بگذارید و در عوض فهرستی صادقانه از تمام چیزهایی که در او تحسین میکنید، ایجاد کنید و آن را برای او بفرستید... بدون آنکه نیاز داشته باشید او به نوعی مقابلهبهمثل کند.
احتمالاً، معنای این حرف آن است که بار دیگر در لحظه عصبانیت مکث کنید، به سمت همسرتان بروید، و تنها پیشنهاد دهید: «بیا کمی مراقب باشیم».
زیبایی این مسئله در آن است که جدا از اینکه با این حقیقت و مسئولیت جدید چه میکنید، بدون توجه به اینکه چگونه کارتان را شروع میکنید، گامهای بعدیتان تا حدی فراوان بر رابطه شما اثر میگذارند؛ زیرا حرکتهای شما از نقطه آرامش میآیند، از نقطه تفکری شفاف. تفکر درباره اینکه بیش از همه چه چیزی میخواهید و تفکر درباره اینکه چگونه میتوانید به بهترین نحو آن خواسته را عرضه و پیگیری کنید. و این خود به تنهایی بزرگترین شانس متوقف کردن هرگونه الگوی فریاد کشیدن کنشپذیر را به شما میدهد. تنها همین امر بزرگترین بخت روبهرویی و لذت بردن از تجربهای را که همه ما خواهان آن هستیم، به شما و همسرتان میدهد.
ارتباط.