طلاق احساسی
از کجا شروع کنید؟
اولین قدم در ایجاد تغییرات مثبت این است که جدایی احساسی را مانند عادتی بد ببینید که دارد رشد میکند. وقتی پس از سالها نداشتن تمرین ، روی دستگاه تردمیل راه میروید روز بعد احساس میکنید تمام بدنتان درد میکند. وقتی سعی میکنید پس از سالها به شریک زندگیتان نزدیک شوید چندان طبیعی به نظرتان نمیآید، اما این بدان معنا نیست که تغییر ایجاد نمیشود.
بسیاری از آدمها به یاد میآورند که چه آسان عاشق شریک زندگیشان شده بودند، همه چیز خود به خود پیش آمد و نیازی به تلاشی خاص نبود، درواقع این حرف، حرف درستی نیست. قرار ملاقات با کسی گذاشتن شاید مستلزم تلاشی نباشد، اما روند عاشق شدن به سادگی به وقوع نمیپیوندد (شیدایی بهسرعت اتفاق میافتد) کسانی که با هم قرار میگذارند، وقتشان را با هم میگذرانند. با هم حرف میزنند، وقتی باهم نیستند به یکدیگر فکر میکنند، خیالپردازی میکنند، با هم میخندند و خوشند. اگر این کارها را نمیکردند نمیتوانستند با هم بمانند و مهم هم نبود که چقدر با هم هماهنگ باشند یا نباشند. دوبارهسازی ازدواجی کسلکننده هم مستلزم چنین روندی است.
بازآموزی صمیمیت
زوجهای بهلحاظ احساسی دور از هم نمیتوانند با هم خیلی صحبت کنند و وقتی هم که شروع به صحبت میکنند معمولا گفتوگوهایشان سطحی و کوتاه است. از امیدها و آرزوها و خیالاتشان حرفی نمیزنند. (گاه یکی از آنها میخواهد نزدیکی بیشتری ایجاد کند و سعی میکند بهلحاظ احساسی به او نزدیک شود، اما با واکنش منفی طرف مقابل روبهرو میشود) اگر نگرانیهای شخصی داشته باشند، سعی میکنند آنها را به تنهایی برطرف کنند تا آنکه در آن باره با هم گفتوگو کنند. اغلب این زوج ها احساس تنهایی میکنند ولی در برابر همه چیز همانطور که هست تن به رضا میدهند.
صمیمیت از راه تماس
والدین بهلحاظ احساسی دور از هم رابطه زناشویی خالی از مهر و محبت دارند. تسلسل باطلی شروع میشود: رابطه زناشویی حذف شده به این جدایی دامن میزند و جدایی احساسی تمایل آنها را برای داشتن رابطه زناشویی کم میکند. یک یا هر دو طرف ممکن است در خفا از دست دیگری عصبانی باشد و دوست نداشته باشد که محبتی به او ابزار کند. ممکن است یکی از آنها بخواهد به این امید که مهری در طرف مقابلش ایجاد کند قدمی بردارد اما معمولا راه به جایی نمیبرد.