ارتباط شما با همسرتان چگونه است؟
فاصلهی احساسی
زن و مرد میتوانند ساعات زیادی را در خانه با هم باشند، اما احساس کنند ارتباط احساسی چندانی باهم ندارند. ساعات طولانی سرکار، علایق جداگانه، زندگی یکنواخت و کسل کننده، خستگی و پرورش و تربیت فرزند میتواند به با هم بودنها خاتمه دهد. در مورد برخی، این امری بسیار عادی است. با قدری تلاش خالصانه، چنین زوجهایی میتوانند دوباره با هم ارتباط عاطفی و احساسی بیشتری برقرار کنند.
آیا زندگی یکنواختی دارید؟
برخی نمیتوانند بهراحتی دیگران از یکنواختی زندگی به درآیند و دوری احساسی آنها از هم به مرور زمان بیشتر و بیشتر میشود و به مرور به این وضعیت عادت میکنند. چنین افرادی باید دوباره به هم بپیوندند.
درصد بالایی از مردان و زنان علت جدایی را جدایی احساسی و از دست دادن احساس نزدیکی به یکدیگر می دانند.
بیش از هر علت دیگری، جدایی احساسی علت اصلی طلاق است. معمولا هر زوجی چندین بار تلاش کرده است که نزدیکی احساسی را دوباره برقرار کند ولی متوجه شده که طرف ممقابل علاقهای در این زمینه نشان نمیدهد. عدم تطابق سبب میشود یکی از آنها در صدد نزدیک شدن برآید و دیگری دور باقی بماند و بعدها باز نقشها عوض شود.
زوجهایی که از یکدیگر دور شدهاند، باید بتوانند با شفافیت در اینباره با هم صحبت کنند تا مطمئن شوند هر دو سعی میکنند همزمان به هم نزدیک شوند و تلاش یکی از آنها در جهت نزدیک شدن توسط دیگری نادیده گرفته نمیشود.
نظرتان در مورد گزینه های زیر چیست؟
خیلی شوخ طبع نیستم و با هم نمیخندیم، اما اشکالی ندارد.
به همسرم خیلی افتخار میکنم
به یکدیگر محبت چندانی نشان نمیدهیم.
همیشه دلم میخواهد زمانی را در کنار هم باشیم.
اگر کسی از من بپرسد که امیدها و آرزوهای همسرم چیست، باید الله بختکی حدسی بزنم.
از اختلاط با همسرم لذت میبرم.
اگر مشکلی شخصی داشته باشم، بیشتر باید فکر کنم خودم به تنهایی چه کاری میتوانم انجام بدهم.
همسرم دوست نزدیک من است.
کاش میتوانستم از او طلاق بگیرم.