دکتر مهدی قاسمی
روانپزشک و رواندرمانگر
همسرکشی
نقش اختلالات روانی در همسركشی
یكی از علل شایع در بروز این پدیده وجود «اختلالات هذیانی» است. این اختلالات عبارتند از یك سلسله باورهای نادرست كه با منطق قابل اصلاح نمی باشند. اختلالات هذیانی انواع مختلفی دارند اما یكی از انواع بسیار رایج آن كه به وفور در كلینیك های روانپزشكی با آن روبه رو می شویم اختلال هذیانی از نوع حسادت است. در این نوع اختلال مرد یا زن همواره به همسر خود مشكوك است و گمان می كند كه او در حال خیانت است.
به این منظور دائم همسرش را تحت كنترل داشته و تمام رفتار و حركات و امور شخصی او از قبیل تلفن ها، محل كار، رایانه، پیام های كوتاه تلفنی و غیره را به دقت و با وسواس بررسی می كند بلكه برگ برنده ای به نفع خود و برای اثبات خیانت از همسرش بیابد. در واقع اختلال هذیانی نوعی حسد و مانند غل و زنجیری است كه پای همسر را می بندد و مجال زندگی سالم را از او می گیرد. در این میان هسته مركزی زندگی مشترك كه همانا اعتماد طرفین به یكدیگر است با این اختلال از هم پاشیده و بی دلیل طرف مقابل مورد مؤاخذه و سؤال و جواب قرار می گیرد. حال كافی است كه فرد در باور هذیانی خود بپندارد كه همسرش به وی خیانت كرده است. بنابراین درصدد انتقام برخواهد آمد كه این امر می تواند به همسركشی نیز منتهی گردد. اختلال هذیانی حسد، یك اختلال روانی قابل درمان است كه در صورت درمان به موقع، می توان از بروز اتفاقات ناگوار بعدی پیشگیری نمود.
یكی دیگر از علل و ریشه های همسر كشی به وجود «اختلالات شخصیت » بازمی گردد. از جمله شایع ترین اختلالات شخصیت كه منجر به سوءظن و بدبینی نسبت به مردم می گردد اختلال شخصیت پارانوئید (بدبین) است. این اختلال شخصیت باعث می شود كه فرد بی دلیل نسبت به سایرین احساس ناامنی نماید كه اگر این باور بدبینانه نسبت به همسر شكل بگیرد می تواند مقدمات آسیب به همسر و در نهایت تبعات وخیم یا حتی همسركشی را به دنبال داشته باشد. بیماران اختلال شخصیت مرزی هم می توانند گاه به خود و یا همسرشان آسیب برسانند. این افراد مدام احساس پوچی و اضطراب نموده، از تنهایی بشدت گریزانند. اما طاقت نگه داشتن افراد در كنار خود را نیز ندارند. در واقع بیماران اختلال شخصیت مرزی تحمل تنهایی ندارند اما نمی توانند كسی را هم به مدت طولانی كنار خود تحمل نمایند. به همین خاطر در چنین شرایطی با صراحت اعلام می شود كه تمام اختلالات شخصیت نیاز به روان درمانی (سایكوتراپی) دارند و از این طریق می توان به معالجه این افراد پرداخت. اغلب این افراد ناخودآگاه به سوی مواد مخدر جذب شده و آن را به عنوان روشی برای خود درمانی برمی گزینند.
سومین علت شایع همسركشی «اختلالات كنترل تكانه» می باشند. اینها اختلالاتی هستند كه موجب می شوند فرد در یك آن و بصورت تكانه ای نسبت به رفتار طرف مقابل واكنش سختی را نشان دهد. به گونه ای كه پس از انجام آن، از رفتار خود نیز پشیمان می شود.
برخی زنان و مردان دچار این نوع اختلال در یك رویكرد هیجانی و در واكنش به اختلاف یا سوءتفاهم با همسر خود مرتكب اقداماتی از قبیل ضرب و شتم همسر، آسیب های شدید و یا حتی قتل می شوند و بلافاصله نیز پشیمان می شوند كه دیگر سودی نخواهد داشت و چه بسا از شدت پشیمانی خود را هم در یك اقدام تكانه ای دیگر از پا درآورند. افراد دچار اختلال كنترل تكانه معمولاً تمایل به آتش بازی، دزدی و كندن موی سر و صورت خود داشته و با این اقدامات خود را آرام نگه می دارند. حال آن كه درمان اختلال كنترل تكانه ای از طریق دارو و روان درمانی می تواند از بسیاری درگیری ها، كتك كاری ها و اقدامات وحشتناك بعدی جلوگیری نماید.
از دیگر علل پدیده همسركشی می توان به «مصرف مواد از نوع محرك» اشاره كرد. مواد محرك مثل شیشه، كوكائین، قرص های اكستازی و موادی از قبیل حشیش و ماری جوآنا می توانند توهمات بینایی و شنیداری ایجاد نمایند كه متعاقب این توهمات ممكن است فرد نسبت به همسر خود دچار هزیان شده و او را به علت سوء ادراك از پا درآورد. از این رو به افرادی كه از چنین مشكلات روحی ـ روانی ای رنج می برند توصیه جدی شده قبل از ارتكاب رفتارهای خشن و یا جبران ناپذیر به درمان خود بپردازند. به طور قطع در صورت درمان صحیح و به موقع نه تنها بسیاری از مشكلات خانوادگی زوج ها حل می شود، بلكه شاهد كاهش این قبیل قتل ها در سطح جامعه خواهیم بود.