نارسیسیسم ، به عنوان یکی از مفاهیم اساسی در روانکاوی، نقش مهمی در توسعه و تشکیل تمنا و آرزومندی انسان دارد. فروید نارسیسیسم را به عنوان عشق به خود تعریف میکند که در آن فرد خود یا کالبد خویش را به عنوان مطلوب اصلی امیالش انتخاب میکند.
در سال (1914)، فروید من نفسانی را مخزن بزرگی از لیبیدو در نظر میگیرد که انرژی روانی از طریق آن به سوی مطلوبات خارجی فرستاده میشود.
در نارسیسیسم، تصرفات قلبی موجود نسبت به من نفسانی ادامه مییابند و حتی مطلوبات خارجی شبیه موجوداتی تک سلولی میشوند که المثنایی کاذب از خود فرد هستند.
فروید با قرار دادن نارسیس در کنار اُدیپ، اهمیت اساسی و ناآگاه عشق به خود را در تشکیل تمنا و آرزومندی انسان نشان میدهد.
از دیدگاه لکان، رونکاو فرانسوی که تلاش میکرد خوانش متفاوتی از فروید عرضه کند و شعار خود را (بازگشت به فروید) قرار داده بود. نارسیسیسم بیش از یک خودبزرگبینی ساده است. این مفهوم در نظریه لکان از مرحلهای به نام "مرحله آینه" نشأت میگیرد، که در آن فرد تصویری بزرگنمایانه و به ظاهر کامل از خود را میسازد که بازتابی از ایدهآل خود اوست. این تصویر خودساخته کمتر درباره خودپسندی و بیشتر درباره دفاع است. (سپری) که برای دفع احساسات آسیبپذیری و پراکندگی ساخته شده است.
لکان نارسیسیسم را به عنوان جاذبه اروتیک به تصویر آینهای تعریف میکند؛ این رابطه اروتیک زیربنای شناسایی اولیهای است که از طریق آن (خودـدیگری) شکل میگیرد.
لکان نارسیسیسم را با بخشی که او (نظم تخیلی) imajinary مینامد، همراستا میداند، که یکی از سه ساختار اصلی روان (همراه با نظم واقعی و نظم نمادین) است.
تأثیر نارسیسیسم بر روابط
نارسیسیستها معمولاً در ابتدای رابطه، جذاب و دلربا به نظر میرسند. آنها میتوانند با هوشمندی و شیوایی، شما را به سمت خود جلب کنند. اما این جذابیت اغلب سطحی است و بر پایه نیازهای عمیقتری در خود آنها برای تأیید و تحسین استوار است. آنها به دنبال شریکی هستند که آنها را در مرکز توجه قرار دهند و نیازهای آنها را برآورده کند.
برای اینکه متوجه شوید آیا با یک فرد خودشیفته در ارتباط هستید یا نه مهم است که به الگوهای رفتاری آنها توجه کنید. آنهه که در ابتدا بسیار مهربان و دلسوز به نظر میرسیدند، با گذشت زمان، رفتارهای خودمحورانه و توقعات غیرمنطقی را آشکار میکنند. مثلا ممکن است از شما انتظار داشته باشند که همیشه در دسترس باشید و نیازهای آنها را در اولویت قرار دهید، حتی اگر این به معنای نادیده گرفتن نیازهای خودتان باشد.
باید به « نارسیسیسم » به عنوان زبان دوم توجه کنید، و با ادبیات آن آشنا باشید. اگرچه آنها از زبان مشترک با ما استفاده میکنند. اما کلمات برای آنها معنای متفاوتی دارد.
برای آشنایی شما چند عبارت رایج در کلام آنها برای شما ترجمه میکنم:
به عنوان مثال، وقتی نارسیسم میگوید:
(دوست دارم)
این می تواند به این معنی باشد:
من عاشق احساسی هستم که باعث میشوی نسبت به خودم احساس کنم.
تو همان چیزی هستی که منطبق بر تصور من از زن ایدهآل است.
اگر دست در بازوی تو راه بروم مردان دیگر به من حسادت می کنند. این بازتابی از حس مالکیت و افتخاری است، که آنها باور دارند شما به آنها اعطا کردهاید، نه به عنوان یک پارتنر دوست داشتنی.
(من می خواهم با تو رابطه جنسی داشته باشم.)
در این زمینه، بیان عشق ممکن است وسیلهای برای رسیدن به هدف لذت بردن باشد، که تنها بر روی خواستههای جسمانی آنها تمرکز دارد بدون اینکه به نیازهای عاطفی شما توجه کند.
(تو شگفت انگیزترین زن جهان هستی)
تو کاملاً با نیازهای من هماهنگ هستی. این نشان میدهد که آنها شما را بیشتر برای اینکه چقدر خوب به خواستههای آنها پاسخ میدهید، ارزشمند میدانند، تا برای ویژگیهای خودتان.
چه باید کرد؟
به یاد داشته باشید که شما شایسته یک رابطه هستید که در آن برای آنچه هستید دوست داشته شوید، نه برای خدماتی که ارائه میدهید.
مرزبندی در برابر نارسیسیسم
برای حفاظت از خود در برابر رفتارهای نارسیسیستی، مهم است که مرزهای مشخصی را تعیین کنید. این مرزها باید شامل حق شما برای داشتن فضای شخصی، زمان برای پرداختن به علایق خود، و احترام به نیازهای عاطفیتان باشد. همچنین، باید بتوانید بدون ترس از واکنشهای منفی، به خواستههای یکطرفه آنها نه بگویید.
به سلامتی خود اولویت دهید و در فعالیتهایی شرکت کنید که برای خودتان شادی و رضایت به همراه دارد.
به یاد داشته باشید، شما مسئولیتی در تغییر دادن کسی که حاضر به شناخت مشکلات خود نیست ندارید.
در نهایت، مهم است بر روی ساختن یک زندگی مستقل تمرکز کنید که در آن شما از نظر عاطفی و روانی وابسته نباشید. این شامل تقویت شبکه حمایتی از دوستان و خانواده، مشارکت در فعالیتهایی که به شما احساس خوبی میدهند، و کار بر روی اهداف شخصیتان است.