پدران غایب پسران گمشده
هوبرت والوت، پزشک و استاد دانشگاه کبک در کانادا ـ هنگام سخنرانی برای کمیسیونی مربوط به سلامت روان به این نکته اشاره کرد که هیچ دولتی تاکنون شورایی را برای بررسی وضع مردان تأسیس نکرده است. با توجه به اطلاعات آماری، او نشان داد که وضع سلامت عمومی در مردان تا چه اندازه بیثبات و متزلزل است.
قانون سکوت
همهی مردان کموبیش در این سکوتِ موروثی که نسل پس از نسل به آنها رسیده، زندگی کردهاند؛ سکوتی که نیاز پسران نوجوان برای دیده شدن و تأیید شدن از طرف پدرانشان را نادیده میگیرد. گویی پدرانمان قربانیان قانون سکوتی هستند که اگر از این قانون سرپیچی کنند، به وحدت و یکپارچگی مردانه آسیب رساندهاند.
پدران ما به جنگل یا کارشان پناه بردند. آنها مشغول تعمیر اتومبیل، خواندن روزنامه و تماشای برنامههای تلویزیون شدند و از واقعیتهای موجود به دنیایی مجازی پناه بردند. وابستگی مردان به وسایل ارتباط جمعی مانند اعتیاد به مادهی مخدری است که آنها را از حرف زدن و وارد شدن به رابطهها بازمیدارد.
ما امروزه از فرصتهای بومی که به فرزندان پسر اجازه میداد به پدرانشان دسترسی داشته باشند، دور ماندهایم. مردان امروزی برای نشان دادن پتانسیلهای مردانه به پدرانشان فرصتهای زیادی نداشته اند زیرا آنها خود قربانی تاریخ هستند.
از شروع عصر صنعت، ارتباط میان پدران و پسران کم و کمتر شده است. بهنظر میرسد پسران امروزی دیگر نیاز زیادی به حضور پدرانشان ندارند و پدران امروزی شخصیتهایی بیچارهاند که در دام سرنوشت، بیحاصل دست و پا میزنند.
پدر غایب
به معنای دیگر اگر نگاهی به مواردی بکنیم که در آن پدرها در خانه حضور نداشتهاند، متوجه میشویم که مشکل پدران غایب مشکلی رایج است.
«پدران غایب» واژهای است که معنایی گسترده دارد. معنای این واژه شامل غیبت فیزیکی و روانی پدران است و غیبت احساسی آنها را هم دربرمیگیرد.
پدران سلطهطلب برای مثال به استعدادهای پسرانشان حسادت میکنند و هرگونه تلاش آنها را برای خلاقیت و تأیید خود، خاموش میکنند. بیثباتی احساسی پدران الکلی باعث میشود پسرانشان در حالتی دائمی از ناامنی باقی بمانند.
پسران گمشده
پسران گمشده در این میان نشاندهندهی نبود ارتباطی عاطفی میان پدران و پسران است. البته نه به این معنی که پسران کاملا گم شدهاند، بلکه به این معنی که پسران از دید اینگونه پدران گم شدهاند.
کمبود توجه از طرف اینگونه پدران باعث میشود پسران نتوانند با کمک پدرانشان هویت مردانهی خود را بیابند و بشناسند. پسری که از تأیید پدرش و امنیت حضور او محروم است، نمیتواند بهطور کامل و به درستی وارد مرحلهی بلوغ و مردانگی شود. در مواردی که پدر خشونت دارد، ضعیف یا دائمالخمر است، ممکن است پسر خود را به قدری مشمئزکننده بیابد که کاملا هویت مردانهاش را انکار کند. به این شکل پسر نه تنها پدرش را فردی حقیر میداند، بلکه سعی میکند به هر شکل ممکن شباهت و همانندیاش به او را انکار کند.
شکنندگی هویت مردانه
سکوت پدر حکم به شکنندگی هویت جنسی پسر میکند. میدانیم که شخصیت هر فرد با مجموعهای از همسانسازیها شکل میگیرد. این همسانسازی در واقع همان فرآیند روانشناسی است که فرد در آن خود را شبیه به شخصیتی دیگر مییابد و خود را بهطور کامل یا نسبی براساس این الگو شکل میدهد. برای این که هویتتان را شکل بدهید، باید خود را با فرد دیگری همسانسازی کنید؛ بهعبارت دیگر با به کار بردن ویژگیهای شخصیتی فردی دیگر به هویت خود شکل بدهید و از طریق تقلید، ویژگیهای او را در خود بگنجانید.
پیش از شکلگیری این همسانسازی باید عناصری مشابه را در وجود خود و فرد مقابل شناسایی کنیم. این فرآیند همان چیزی است که فروید آن را فانتزی (خیالپردازی) اولیه نامیده است. در طول این خیالپردازی اولیه با فرد مقابل در ارتباط قرار میگیریم. این تمایل درونی که یونگ بعدها آن را کهنالگو نامید، فرزند پسر را قادر میکند تا هویت خود را در پدرش بشناسد.