هماهنگ شدن با ماهیت زندگی در روند تربیت فرزند به کمی عادت کردن نیاز دارد. طبیعت کودک چنان است که صبر ما را به مبارزه میطلبد و از آن بدتر زمانی است که به نوجوانی میرسد، اما این بار به شیوهای دیگر. در کودکی باید آنقدر صبر کنیم تا خودش بند کفشش را ببندد و در نوجوانی باید آنقدر پشت سر دوستانش منتظر بمانیم تا نوبت به ما برسد.
ضرورت کسب و پرورش صبر، صرفا پاسخی در برابر بدقلقی فرزندمان نیست؛ بلکه فرصتی است تا در زمان حال زندگی کنید. وقتی فرزند ما به صبر ما نیاز دارد، باید برنامه خود را تعطیل کنیم، نفس عمیق بکشیم و خواسته خود را کنار بگذاریم تا بتوانیم لحظه حال را دریابیم. البته ناگفته نماند که گاه خود درمییابیم که جایی برای صبر و تحمل نیست و تنها کاری که باید بکنیم این است که بیدرنگ از نقطهای به نقطه دیگر برویم.
جای تأسف است اگر همواره به یک شیوه رفتار کنیم.
بسیار مفید است که وقتی عجله داریم، به خود یادآور شویم که هیچ چیز بهتر از آن نیست که در لحظه حال باشیم. بهجای شتاب و عجله باید به خود اجازه دهیم با روح فرزندمان ارتباط برقرار کنیم. اگر نگران و مضطرب باشیم و نتوانیم حضور واقعی داشته باشیم، بهترین خدمتی که میتوانیم به خود و فرزندمان بکنیم این است که خود را در سکون و سکوت قرار دهیم، تا احساس آرامش خود را دوباره به دست آوریم.
وقتی فرزندانمان مطابق با برنامه موردنظر ما پیش نمیروند، جا دارد که به خود یادآوری کنیم که اصلاً قرار نیست آنها چنین کنند، زیرا اساسا به این منظور به دنیا نیامدهاند. در چنین مواردی شاید بهتر این باشد که بهجای ملزم ساختن آنها به پیروی از برنامه ما، به تغییر برنامه خودمان فکر کنیم.
گاهی در برخورد با نوجوان ها عرصه بر شما تنگ می شود در این مواقع بهتر است که از خود بپرسید: «چرا الآن و در این موقعیت برانگیخته شدم؟ چرا اینقدر از دست فرزندم ناراحتم؟ او چه چیزی را در درونم زنده میکند؟» در چنین مواردی یک رفتار زیرکانه این است که نفسی عمیق بکشیم و اتاق را ترک کنیم و به خود یادآور شویم که «آنکه در حال حاضر به کمک نیاز دارد من هستم، نه فرزندم.»
هر گاه از کوره در رفتید و با ناسزا گفتن یا دندان بههم فشردن، ناراحتی خود را بر سر او تخلیه کردید، نفسی عمیق بکشید، خود را ببخشید، و از ابتدا شروع کنید. اما اگر عصبانی شدنهای شما زیاد است، باید موقعیت خود را موردبررسی قرار دهید. معمولاً برای عصبانیتهای هر روزه دلیل موجهی وجود ندارد، مگر آنکه واقعا فشار زندگی بر شما زیاد شده باشد که در این صورت لازم است شرایط خود ارزیابی کنید و تا سرحد امکان تعادل خود را بازیابید یا از روانپزشک کمک بگیرید.