پیامهای دوگانه دیوانه کننده
«خانوادههای مسئلهدار همه پیامهایشان را به شکل دوگانه مخابره میکنند. نتیجهاش احساس جنون و از دست دادن مشاعر است. در این شرایط یعنی اشکالی در کار است.»
رفتار دیوانهکننده زمانی مصداق پیدا میکند که در یک لحظه و بهطور همزمان پیامهای ضد و نقیض مخابره میشوند. مثال:
ــ میخواهم فارغالبال به دنبال خواستهها و رؤیاهایت بروی و بهخاطر داشته باشی که ما همگی روی تو حساب میکنیم که تجارت خانوادگی را دنبال کنی.
ــ من تو را به همین شکلی که هستی دوست دارم. اما تنها از آن جهت به تو توصیه و نصیحت میکنم که تغییراتی در خود ایجاد کنی.
ــ برو بیرون و خوش بگذران. مهم نیست که من تنها میشوم.
ــ میدانم که مرا دوست داری، فقط نمیتوانی عشقت را نشان دهی.
ــ ما اوقات فراوانی را در کنار هم خواهیم بود، فقط حالا نمیتوانم در کنار تو باقی بمانم.
ــ من میتوانم از خودم مراقبت کنم، اما آرزویم این است که تو بیشتر به من میرسیدی.
ــ من حالم خوب است. نگران من نباش. فقط احساس خوبی ندارم.
ــ ما همیشه از تو مراقبت خواهیم کرد. اما حالا در شرایط خوبی قرار نداریم. دستمان بسته است.
ما از همان کودکی میآموزیم که انتظار نداشته باشیم اتفاقات خوبی بیفتد. در خانوادههای دردمند شرایط به خوبی درک نمیشوند. آنچه دیدید و آنچه شنیدید، اغلب با احساس شما همخوانی ندارد.
ما حتی میآموزیم که با پیامهای دوگانه چگونه با خودمان رفتار کنیم.
ــ پرخوری میکنیم و بعد رژیم میگیریم.
ــ دو کیلومتر تا استادیوم ورزشی رانندگی میکنیم تا دو کیلومتر روی پیست بدویم.
ــ به مرخصی میرویم و بعد از فاصله دور مرتب به شهرمان زنگ میزنیم تا در جریان حوادث و اتفاقات احتمالی آنجا قرار بگیریم.
در موقعیتهای دیوانهکننده، بخش اول پیام خوب و حمایتگرانه است اما پیام دوم از این کیفیت بیبهره است و شکل غیرمستقیم دارد. این اغلب چیزی است که نمیخواهیم بشنویم یا با آن روبهرو گردیم.
برای بسیاری از مردم دوران کودکی زمان رسیدن به خودباوری و اعتماد به نفس نیست. بچهها احساس میکنند به شکل زودهنگام دارند بزرگ میشوند. و از خود مطمئن نیستند.