روانکاو خوب به زیرکی حس می کند که مراجع چه احساسی دارد. در رابطه با مراجعانش گرمی، پذیرش و همدلی نشان میدهد. روانکاو خوب مشتاق و کنجکاو کمک به مراجع است و روی مراجع متمرکز است نه خودش. یعنی وقتی شما در مورد تجربه تان حرف می‌زنید یک روانکاو خوب علاقه مند است بداند شما چه احساسی دارین. به زبانی حرف میزند که شما متوجه میشوید و در مورد شما حرف میزند نه خودش. یعنی روانکاو شما مهارت بین فردی خوبی باید داشته باشد.
مراجعان روانکاو خوب باور دارند که درمانگرشان مفید است یعنی درمانگر شما بطور کلامی و غیرکلامی طوری ارتباط برقرار میکند که شما میتوانید اعتماد کنید. در اولین ملاقات با درمانگر حس اولیه درونی شما چه بود؟ روانکاو موثر در ملاقات اول به شما کمک می کند که احساس کنید می توانید رابطه کاری خوبی باهم داشته باشید و میتوانید به او اعتماد کنید.
روانکاو خوب مشتاق تثبیت اتحاد درمانی با شما است.
یکی از فاکتورهای پیش بینی کننده نتیجه خوب درمان این است که شما احساس مشارکت با درمانگر داشته باشید که به آن اتحاد درمانی میگویند. یعنی با درمانگرتان بر سر اهداف درمانی توافق کنید. روانکاو باتجربه به شما این احساس را میدهد که اهداف درمانی شما مهم است و تلاش میکند به اهداف درمانی خود دست پیدا کنید.
روانکاو موثر توانایی تفسیر علایم و کشف ارتباط آن با مسائل محیطی را دارد. شما می‌خواهید بدانید چرا این علایم را تجربه میکنید. درمانگر با تعبیر به شما کمک میکند بدانید چه کسی هستید و چرا این احساسات را تجربه میکنید.
روانکاو موثر به شما کمک میکند احساسات خود را به کلام آورید. انسان، پیچیده و گیج کننده و پراز تناقض است. درمانگر موثر به شما کمک میکند احساسات مرتبط با تجربیاتتان را نامگذاری کنید و بشناسید. کمک می کند ارتباط عمیق تری با هیجان های خود پیدا کنید. به شما توجه می کند و الگوی تفکر، رفتار و نوع ارتباط با دیگران را در شما پیدا میکند. ارتباط شما با درمانگرتان نمونه کوچک زندگی واقعی است.
روانکاو خوب و باتجربه به شما نصیحت مستقیم نمیکند. او میداند که مفیدتر است به شما کمک کند که چطور مشکلاتتان را خودتان حل کنید.
روانکاوان باتجربه خواسته خودشان در مورد شما را کنار میگذارند و بر خواسته و نیاز شما متمرکز میشوند. در واقع روانکاوی خوب مراجع _ محور است نه درمانگر _ محور .
مراجع بعنوان همکار درمانگر است نه مریض او. درمان فرایندی است که مراجع بهتر از درمانگر میتواند حس کند که چطور پیش می رود. رواندرمانگر موثر سعی میکند توانایی‌های مراجع را فعال کند، نه اینکه توانایی مراجع را نادیده بگیرد و اصرار بر این داشته باشد که دکتر بهتر میداند.
آیا روانکاو من برای من مناسب است ؟
به حرف دلتان اعتماد کنید. اگر بعد از چند جلسه احساس بهتر شدن یا درمان نمی‌کنید اما احساس خوش بینی بیشتری دارید، درک میشوید، و بطور شهودی حس میکنید با درمانگرتان در مسیر درست هستید به درمان ادامه بدهید.
اگر این احساس را ندارید درمان متوقف کنید و به درمانگر دیگری مراجعه کنید. اگر شک دارید با درمانگرتان مستقیم این تردید را در میان بگذارید. درمانگر خوب با تردید شما همدلی میکند و به شما اطمینان می دهد که حس شما را می‌فهمد و ادامه درمان ارزش دارد. اگر درمانگر شما با حرف شما دفاعی برخورد کرد و شما را بخاطر تردید سرزنش کرد نشانه این است که ادامه درمان مناسب نیست و درمان کار نمیکند.
روان درمانی همیشه سخت است. عمیق تر شدن برای درمان مشکلات دردناک است. بینش و ریشه یابی مشکلات میتواند رنج آور باشد. اما هر کسی که برای درمان مراجعه میکند درد مشکلات خود را از درد درک نشدن توسط درمانگر میتواند افتراق دهد. ممکن است بعد از جلسه درمان حال شما خوب نباشد که بدلیل فرایند دردناک درمان باشد اما نباید حال بد ناشی از عدم فهمیده شدن توسط درمانگر باشد.
یکی از نامه‌های آنا فروید که بر ماشین تحریر وی بر روی میز کارش در طبقه دوم خانه فروید در لندن قرار داده شده است. خانه‌ای که فروید سال آخر زندگی خود را در آن گذراند.
جان عزیز
از من در مورد ویژگیهای ضروری که برای یک روانکاو آینده ضروری هستند پرسیده‌ای. این پاسخی نسبتا ساده دارد. اگر بخواهی بدل به یک روانکاو حقیقی شوی باید عشقی بزرگ به حقیقت داشته باشی. هم حقیقت علمی و هم حقیقت فردی. پایبندی به این اصل، حقیقت را در جایگاهی بالاتر از ناخشنودی برخاسته از واقعیتهای تلخ قرار میدهد. چه این واقعیتها به دنیای بیرون تعلق داشته و یا از دنیای درونی خود تو برخاسته باشند.
علاوه بر این، از دید من یک روانکاو باید علائقی فراتر از محدوده علم پزشکی داشته و دیدگاه وی جامعه‌شناسی، مذهب، ادبیات و تاریخ را در بر گیرد. در غیر این صورت، ذهنیت وی در مورد بیمار در محدوده باریکی محبوس می‌شود. این به نکته‌ای فراتر از ویژگی‌هایی که در انستیتوهای روانکاوی به کاندیدا یاد می‌دهند اشاره میکند. تو باید اهل خواندن بسیار و آشنا با گنجینه ادبی کشورها و فرهنگهای گوناگون باشی. تو در چهره‌های شاخص ادبی، انسان‌هایی را خواهی یافت که دست‌کم به همان شناختی از ماهیت بشری دست یافته‌اند که روانپزشکان و روانکاوان در تلاش برای رسیدن به آن هستند.