6 نشانه اینکه توسط والد خودشیفته بزرگ شده اید.

اختلال شخصیت خود شیفته یکی از انواع اختلالات شخصیت است. خود شیفته‌ها تمایل دارند که یک حس خود ارزشی کاذب داشته باشند و اساس هویتشان بر تایید و تحسین دیگران است. روابط صمیمی شان سطحی ست و بیشتر به چگونگی واکنش دیگران وابسته است و همدلی با تجربه دیگران ندارند. 

آنها واقعا معتقدند که از بقیه بهترند، اما در مقابل انتقادی که از دیگران میشنوند و یا اشتباهی که ممکن است انجام دهند ، مستعد شرم بسیار زیاد هستند.

 محققان تخمین میزنند که کمتر از ۱%جامعه اختلال شخصیت خود شیفته هستند و تنها ۲ تا ۱۶% آنها بدنبال درمان آن هستند. افراد از خود شیفته معمولا بدنبال درخواست پارتنر یا همسرشان ، یا بدنبال خطر از دست دادن شغل یا موقعیت مناسب یا فرد مورد علاقه‌شان  به درمان مراجعه میکنند.

 اما فرزندان فرد خود شیفته بندرت می توانند دلیل مراجعه فرد از خود شیفته به درمان باشند. در واقع فرزندان فرد خود شیفته حتی تشخیص نمیدهند که والدینشان خودشیفته بودند ، تا اینکه، برای درمان مشکل خود به رواندرمانگر مراجعه میکنند و متوجه میشوند که والد خودشیفته داشته‌اند.

 با توجه به اینکه خود شیفته ها باهم متفاوتند و علایمشان در طیف نشانه های خودشیفتگی تغییر میکند ، روشهایی وجود دارد که افراد بدانند توسط والد خود شیفته بزرگ شده اند  ،تا بتوانند این سیکل مخرب را بشکنند.

 ۱-شما یک آدم دست و پا چلفتی (پادری) کامل هستید.

والد خودشیفته خانواده اش را پایمال میکند تا به خواسته هایش برسد بدون اینکه به نیازهای دیگر اعضای خانواده فکر کند .

 به این دلیل فرزندان والد خود شیفته این را به این شکل تصحیح میکنند که سعی میکنند فکر کنند هیچ کس نمیتوانست من را درک کند . در نتیجه همه زندگیشان طوری بزرگ شده اند که نیازهایشان مهم نیست . فرزندان والد خود شیفته اجازه میدهند که دیگران با آنها بدرفتاری کنند چون آنها ارتباطشان با نیازهایشان قطع شده است  و نمیدانند چطور نیازهایشان را نشان دهند .

 فرزندان والد خودشیفته نمیتوانند بگویند "من مهم هستم" و " من نیاز دارم " چون میترسند احساس از خودشیفتگی کنند. آنها تلاش میکنند که مثل والد خود شیفته نباشند تا به این فرآیند پایمال شدن خاتمه دهند.

 فرزندان والد خودشیفته میگویند وقتی نیازهای پایه‌ای خود را ابراز میکنند  والدشان آنها را بیمار، دیوانه یا خودخواه می داند. فرزندان والد خودشیفته از افراد در جایگاه قدرت مثل ‌‌معلم، استاد، رییس شان  ... می‌ترسند چون یادآوری کننده والد خودشیفته‌شان است.

 آنچه باید بدانیم:

درباره خودشیفتگی بیشتر بدانید و تا میتوانید پیامهای مخربی که با آن بزرگ شده اید را بشناسید و با آنها مقابله کنید.

۲-شما می ترسید که خودتان خودشیفته باشید.همه افراد در واکنش به والد خودشیفته مشکل پیدا نمیکنند. بعضی از فرزندان والد خودشیفته تنها راه جلوگیری از بدرفتاری و تمسخرهای والد خودشیفته را این میبینند که شبیه خودش باشند و در طول سالها این تاکتیک باعث میشود که زندگی را همانطور ببینند.

 فرزندانیکه این مکانیزم دفاعی را پذیرفته اند احتمالا متوجه میشوند که ترسی از دیگران دارند ( که ریشه در کودکی دارد ) که نتوانند ابتدا قدرتشان را نشان دهند و مثل کودکی از پا دربیایند.

 فرزند مستبد و خودخواه و غیرقابل انعطاف والد خودشیفته، خودش، ازخودشیفته ایست که باور دارد " ز راهش نبردی ، به راهش برو".

 درمان:

 از رواندرمانگر تحلیلی کمک بگیرید تا الگوهای بدرفتاری شکسته شود، بخصوص اگر پدر یا مادر هستید و فرزند دارید.

فرزندان والد خودشیفته که مورد توهین های کلامی و فریادهای تحقیرکننده والد خودشیفته قرار گرفته اند ناامید نباشند اما باید خود را برای کار و تلاش هیجانی سختی در درمان تحلیلی آماده کنند.

این افراد لازم دارند که با ابراز احساساتشان راحت تر برخورد کنند و خود را برای مواجهه با با احساسات آسیب پذیری مثل غمگینی ، احساس تنهایی، ترس و ناامیدی از چیزهاییکه دوستش دارند، آماده کنند.

۳-احساس رقابت یا تنفر نسبت به خواهر/برادر خود دارید.

 خودشیفته ها با رعایت حریم شخصی دیگران مشکل دارند و دیگران را بعنوان بخشی از دنباله خود میدانند. در خانواده چند فرزندی، یک فرزند ممکن است برگزیده شود تا ویژگیهای خودشیفتگی والد خودشیفته را انعکاس دهد. فرزند برگزیده توجه، افتخار و حمایت زیادی از والد خودشیفته میگیرد اما معمولا تحت فشار است تا عملکرد خوبی داشته باشد.

 فرزند دیگر هدف سرزنش و تحقیر والد خودشیفته قرار میگیرد و قربانی است چون نتوانسته بخوبی با فرزند برگزیده رقابت کند. فرزند قربانی سرزنش میشود چون والد خودشیفته را مجبور کرده که با او بدرفتاری کند. هم فرزند برگزیده و هم فرزند قربانی،هر دو فرافکنی دو جنبه متفاوت والد خودشیفته هستند. اما فرزند برگزیده و قربانی کودکی خیلی متفاوتی خواهند داشت و این شکاف بین آنها تا بزرگسالی ادامه پیدا میکند.

اگر فرزند برگزیده بوده اید احتمالا از خواهر /برادرتان عصبانی هستید چون آنها تحت فشار کمتری از طرف انتظارات والد خودشیفته بوده اند.

 اگر فرزند قربانی هستید از برادر/خواهرتان عصبانی هستید که غرق در احساس افتخار و رضایت والد خودشیفته بوده اند. لازم است بدانید افراد خودشیفته (والد خودشیفته) در مقابل دیگران به عمد نیازهای خود را برآورده میکنند و این تقصیر شما نیست .

 افراد خودشیفته بینهایت تمایل دارند که دیگران را از عرش به فرش بیاورند و باد کسی را خالی کنند. حداقل امیدواری برای این خواهر/برادرها این است که چیزی که آنها را با هم متحد میکند تجربه مشترک داشتن یک والد خودشیفته است.

این فرزندان میتوانند با کمک رواندرمانی تحلیلی به این احساس پایان بدهند. عوامل مشترکی وجود دارد که بسته به اینکه چقدر والد خودشیفته بدی داشتید، کمک میکند از این رنج عبور کنید.

 ۴-گاهی مواقع احساس میکنید همسر یا پارتنر والد خود هستید نه فرزندش.

همه خودشیفته‌ها بشکل شخصیتهای گستاخ و خشن نیستند. بعضی با بازی کردن نقش قربانی و توصیف اینکه مشکلات من از مشکلات بقیه بزرگتر است، توجه بیشتری را جلب میکنند. ممکن است با تهدید به خودزنی یا خودکشی بخواهند عملکرد دیگران را کنترل کنند تا به نتیجه دلخواه برسند.

 افرادیکه با این نوع خودشیفته زندگی میکنند احساس میکنند که تمام کودکیشان در حال جمع و جور کردن مشکلات والد خود بوده اند و فقط سعی کرده اند که آرامش برقرار باشد و کسی آسیب نبیند. بعضی بیان میکنند که بیشتر شوهر مادرشان هستند تا پسرش ، یا زندگیشان به این گذشته که پدر عصبانی نشود. این تراژدی ست که کودک احساس کند مجبور است مشکلات را مدیریت کند چون در این شرایط نیازهای درونی اش را فدا می‌کند.

طول میکشد تا کودک درون خود را بشناسید و از او بپرسید که چه نیازهایی داشته یا دارد.

قدرت تخیل شاید کمک کند تا نیازهای هیجانی که برآورده نشده و هنوز هم توسط والدین برآورده نمی شود را بشناسید.

احساس اینکه کودکی هنوز هست و نیاز به مراقبت دارد و میخواهد حس کند که خوب است ، نیاز دارد که حس کند حق دارد.

 ۵-تنها زمانی احساس خودارزشی میکنید که موفقیتی بدست آورید.

 بعضی از فرزندان والد خودشیفته میفهمند که تنها راهی که میتوانند با زندگی کنار بیایند این است که مثل والدشان عمل کنند و از موفقیت عملکرد و توانایی تولید احساس خودارزشی کنند.

آنها از احساس اعتماد به نفس پایین و احساس شرم خود غافل میمانند. رفتارهای اعتیاد به کار پیدا میکنند چون از طریق عملکرد کاری خودشان را تعریف میکنند.

این افراد ظاهر خشن ندارند و از نظر احساس از دیگران و محیط جدا و بی‌تفاوت هستند.

 با والد خودشیفته خود همدلی کنید. مجبور نیستید برای او غمگین باشید اما از نظر هیجانی وقتی احساسات و تصمیم های فرد دیگر را در نظر بگیرید، بهتر میتوانید اورا بفهمید. ولی میتوانید با او موافق نباشید.

 ۶-شما نمیدانید چه کسی هستید و چه خواسته، نیاز یا هدفی دارید. یکی از ویژگیهای خودشیفتگی بزرگنمایی ست: فکر یا حس برتر بودن نسبت به دیگران با وجود عدم موفقیت. والدین خودشیفته خود را نابغه میبینند اما چون به سطح خاصی از موفقیت دست پیدا نکردند ممکن است معنی زندگی را در موفقیت فرزندانشان ببینند .

ارتباط با والدی که سوءاستفاده و بدرفتاری میکند را کم کنید.

همه والدین خودشیفته سوءاستفاده نمیکنند . اما والدینی که درجات شدید خودشیفتگی دارند فرزندانشان لایه محافظتی آنها ست و تنها راه حل امن برای فرزندان این است که مواجهه با رابطه سمی را کم کنند، بخصوص زمانی که والدین اصلا فکر نمیکنند که دلیلی برای عذرخواهی وجود داشته باشد.

 سه نشانه اینکه باید رابطه خود را با والد خودشیفته کم یا قطع کنید :

۱-سوءاستفاده فیزیکی و رفتاری

۲-انکار و نادیده گرفتن

۳-شخصیت جامعه ستیز (سایکوپات)

 

هیچکس مجبور نیست با سوءاستفاده فیزیکی و رفتاری کنار بیاید.

شخصیت جامعه ستیز در این مورد یعنی کسیکه به آسانی دروغ میگوید و بدون احساس پشیمانی سوءاستفاده میکند که نشانه این است که نمیتواند خودش را جای دیگران بگذارد و با دیگران همدلی کند.

نظرات کاربران
دکتر مهدی قاسمی

دکتر مهدی قاسمی

دکتر مهدی قاسمی روانپزشک و رواندرمانگر تحلیلی