مهارتهای ندگی برای نوجوانان
زندگی کردن باتماموجود
زندگی کردن باتماموجود یعنی اینکه از موضع ارزشمندی با زندگی درگیر شویم؛ یعنی همگام با پرورش شجاعت، شفقت و پیوند، صبحهنگام که از خواب بیدار میشود با خود بگویید مهم نیست چه کاری انجام میدهد و چه مقدار کارِ انجام نشده روی زمین میماند. درهرصورت من کافی هستم.( حتی اگر در کنکور موفق نباشم)
به نوجوان خود یاد بدهید : شبهنگام که به رختخواب میرود با خود بگوید: بله، من ناقص، آسیبپذیر و گاه نگران هستم، اما هیچیک از اینها این حقیقت را تغییر نمیدهند که من شجاع هم هستم و ارزش آن را دارم که #عشق و احساس تعلق را تجربه کنم.
زندگی کردن باتماموجود انتخابی نیست که در یک مقطع زمانی صورت بگیرد و بعد کنار گذاشته شود، بلکه یک جریان است. در واقع سفری است که تا پایان عمر ادامه دارد. و والدین نفش اساسی در شروع این سفر دارند.
قبل از هر سفری، و از جمله این سفر، باید درباره زاد و توشه راه صحبت کرد. برای اینکه زندگی کردن و عشق ورزیدن از موضع ارزشمندی، را به فرزند خود یاد بدهیم، به چه چیز نیاز داریم؟
نوجوان چگونه با کامل نبودن خود روبهرو شود؟
چگونه ویژگیهای مورد نیاز را پرورش دهد و موانع را کنار بزند؟
پاسخ تمام این پرسشها این است: شجاعت، شفقت و پیوند؛ این زاد و توشهای است که در سفر زندگی بدان نیاز داریم.
شاید بگویید: اوه چه عالی، آدم باید یک ابرقهرمان باشد تا بتواند با کمالگرایی مبارزه کند. البته شما را درک میکنم؛ شجاعت، شفقت و پیوند اندیشههایی بزرگ و آرمانی بهنظر میرسند.
خبر خوب اینکه همین آسیبپذیری و ضعفها است که ما را بهسوی این ابزارهای شگرف سوق میدهند.
از آنجا که ما انسان هستیم و ناقص، بهناچار باید همهروزه این ابزارها را بهکاربندیم. به این طریق است که شجاعت، شفقت و پیوند بهصورت توانمندی و موهبت در میآیند، مواهبی که ثمره کامل نبودن ماست.
عشق چیست؟ آیا میتوان کسی را دوست داشت و به او #خیانت کرد؟ چرا همرنگ جماعت شدن، مانع از احساس تعلق واقعی میشود؟ آیا میتوانیم والدین یا #فرزندانمان را بیشتر از خودمان دوست داشته باشیم؟ ارزشمندی را چگونه تعریف میکنیم و چرا اغلب بهجای باور داشتن ارزشمند بودنمان با شیوههای نادرست درصدد کسب آن بر میآییم؟