💠 تا مدتها فکر میکردیم که تنها گوش فرا دادن و صحه گذاشتن بر #احساسات_بچهها رکن اساسی یک رابطه انسانی است. در اصل، همینطور هم هست. ولی بعدها متوجه شدیم که این موضوع شکلهای مختلفی دارد که دانستن همه آنها بسیار مفید است:
💠 ۱. نیاز برخی #کودکان به #جلبتوجه آنقدر زیاد است که از حد تحمل پدر و مادرها فراتر میرود. میبایست راهی پیدا کرد که درعینحال که به بحث خاتمه داده میشود، کودک مطمئن شود که به او توجه کافی مبذول شده است.
💠 2. بعضی اوقات بچهها احساسشان را به زبانی چنان #توهینآمیز توصیف میکنند که نمیشود به آن گوش فراداد، چه رسد به اینکه کمکشان کرد. هر کدام از ما یک نقطه جوش مخصوص به خود داریم، ولی بعضی جملات برای همه ما غیرقابل تحمل هستند.
💠 ۳. بعضی وقتها یک #هدیه_کوچک به یک بچه تحت فشار خیلی کمک میکند. بهتر است هرگز نپرسیم آیا او آن را میخواهد یا نه، بلکه بدون پرسش آن را به او بدهیم.
💠 ۴. زمانی که #کودکی در چنگال یک احساس هیجانآمیز قوی گرفتار است، میتوان احساساتش را به یک مجرای سازنده هدایت کرد.
💠 ۵. زمانی و مکانی نیز وجود دارد که نباید فهمید کودک چه حس میکند. نباید با او در تماس بود و نباید او را درک کرد.
«بگذارید کودک گوشه دنجی در زوایای روحش داشته باشد.»
یکی از دوستان تعریف می کرد، زمانی که چهارساله بود، به یاد میآورم. روی تختخوابش دراز کشیده بود و درحالیکه شستش را در دهان داشت به پدر خیره نگاه میکرد. فرزند گفت: «میدانی به چه فکر میکنم؟» جواب دادم: «نه.» گفت: «خیلی خوبه.» و دوباره انگشتش را در دهانش گذاشت.
💠 ۶. در #زندگی_کودک جایی هم برای نفیری که او را به مبارزه میخواند وجود دارد؛ جایی برای #رشد_روحیهِ #مبارزهجویی. ما این روحیه را «محکم بستن کمربند» مینامیم. این از نوع جملاتی نیست که بعضی والدین برای محکمکردن بچههایشان به زبان میآورند تا آنها را با واقعیتهای تلخ و سخت دنیای خارج آشنا کنند. این همان برخورد سرد و بیگانهوار «عیب ندارد بچه، بالاخره یاد میگیری» نیست، بلکه به رسمیت شناختن توأم با همدردی با کودک است که میگوید:
«بله، میدانم سخت است. بله، خیلی مشکل است. من به این تلاش تو احترام میگذارم و اطمینان دارم که راهحلی خواهی یافت.»