سوء استفاده عاطفی میتواند بین والدین و فرزندان، همسران، دوستان و همکاران رخ بدهد. در بسیاری از مواقع، افراد آن را انجام میدهند و یا در معرض آن قرار می گیرند، بدون اینکه بدانند چه اتفاقی افتاده است. سوءاستفاده عاطفی میتواند بیشتر از سوء استفاده فیزیکی، آسیب زننده باشد چرا که میتواند سبب اختلال در تصوری که از خودمان داریم(self concept) شود و نیز باعث کاهش خود کارآمدی(self efficacy) فرد گردد.
سوء استفاده عاطفی برخلاف سوء استفاده فیزیکی اغلب به شکل پنهان انجام میشود. معمولا شخص آزارگر، به طور تیپیک فرد مهربانی است که توجه بسیاری به شما دارد و مراقب شماست. به این شکل اعتماد شما را جلب میکند. به عبارت دیگر؛ عموما فرد آزارگر، والد یا پارتنر یا دوست قابل اعتماد فرد آزار دیده(قربانی) میباشد.
کسی که مورد سوءاستفاده عاطفی قرار می گیرد، ممکن است از این مساله آگاه نباشد، فقط حس میکند که احساس نا امنی در رابطه با پارتنرش را تجربه میکند.
✅ در ارتباط بین زوجها، چهار علامت پنهان وجود دارد که نشانگر سوء استفاده عاطفی میباشد:
🌀 پارتنر آزارگر معمولا شروع به محدود کردن جاهایی که شما میروید، میکند. از اینکه شما به تنهایی با دوستانتان وقت بگذرانید، ناراحت میشود و شما را در این زمینه محدود میکند. در واقع این تلاشی است درجهت ایزوله کردن شما و قطع ارتباطتان با شبکه حمایتی آشنایان و دوستانتان. وقتی ارتباط شما با سایرین قطع شود، زمانیکه بخواهید نهایتا رابطه خود را با پارتنرتان قطع کنید، هیچ کسی به عنوان شاهد بدرفتاری پارتنر آزارگر وجود نخواهد داشت و نمی توانید از کسی راهنمایی بگیرید. در این مورد او معمولا معتقداست که صلاح شما را میخواهد و ارتباط شما با شخص x یا y مناسب شما نیست.
🌀 حضور بیش از حد فعال و توجه بسیار پارتنر آزارگر به تمامی جنبههای زندگی شما: این چیزی است که در ابتدای رابطه دلیلی بر عشق و علاقه اصیل شمرده میشود، در حالیکه ناشی از یک حس حسادت بیمارگونه و زیرپوستی و حس مالکیت شدید است. پارتنر آزارگر بر تمام برنامه های شما، مکالمات و پیامهای موبایلتان نظارت دارد و در مورد همه آنها نظر میدهد. او از شما میخواهد قبل از هرکاری، با او مشورت کنید. او می گوید این کار را برای این انجام میدهد چون دوست دارد شما بهترین تصمیم را بگیرید اما هدف اصلی، افزایش وابستگی عاطفی به شخص آزارگر است. این مساله سبب می شود فرد قربانی در مورد تواناییها و قضاوتهای خودش دچار شک و تردید شود. هدف نهایی نیز کنترل فرد قربانی است با رساندن او به این نقطه که از نظر روانی، قادر به ترک رابطه نیست.
گروه روانپزشکی دکتر مهدی قاسمی