فریاد زدن

‍ ‍ قدرت فریاد زدن‌

واقعیت این است که همه ما در زندگی‌ مشترکمان «فریاد می‌‌زنیم»، زیرا همه ما به طرزی‌ نگران‌کننده کنش‌پذیر می‌‌شویم. و این کنش‌پذیری‌ به چندین شکل پرخاشگرانه در می‌‌آید، مانند داد زدن، از کوره دررفتن و حتی‌ کتک زدن.

همچنین این مسئله می‌‌تواند از طریق رفتاری‌ منفعل پرخاشگرانه مانند  درخود فرورفتن یا بستن درها روی‌ همسرتان بروز کند. همه اینها نمونه‌هایی‌ متفاوت، اما قدرتمند از کنش‌پذیری‌ هستند. درحقیقت روشهای‌ مختلفی‌ برای‌ فریاد زدن وجود دارند.

 همسرتان در جمع از شما انتقاد می‌‌کند و شما با رفتاری‌ بی‌‌رحمانه‌تر پاسخش را می‌‌دهید یا ممکن است در خود فرو بروید و یک هفته از او فاصله بگیرید.

 همسرتان گلایه می‌‌کند که به اندازه کافی‌ در خانه کار نمی‌‌کنید و شما رفتاری‌ دفاعی‌ پیدا می‌‌کنید و حرفهایی‌ نامناسب درباره اینکه چه کارهایی‌ در محل کار انجام می‌‌دهید تا هزینه‌های‌ زندگی‌ را تأمین کنید، می‌‌زنید. یا شاید برعکس عمل کنید. شاید به آرامی‌ با یک «بله عزیزم» موافقت کنید و قول بدهید درحالی‌‌که قصد چنین کاری‌ را نداشته‌اید.
اینها همه شکل‌های‌ مختلفی‌ از واکنش‌های‌ عاطفی‌‌اند؛ رفتارهای‌ ناخودآگاهی‌ که در آن لحظه، طبیعی‌ به نظر می‌‌آیند. اما این واکنش‌ها امکان ایجاد نوعی‌ از پاسخ یا رابطه‌ای‌ را که واقعاً دلتان می‌‌خواهد، از بین می‌‌برند.

 به همه این واکنش‌ها می‌‌گویم «فریاد زدن»، زیرا:
۱) فریاد زدن رایج‌ترین شکل کنش‌پذیری‌ عاطفی‌ است؛
۲) ازدواج بدون کنش‌پذیری‌ عاطفی‌ به آن راحتی‌ که به مثابه عنوان یک کتاب بر زبان جاری‌ می‌‌شود، عملی‌ نیست.

درک کاری‌ که این مسئله با رابطه‌مان می‌‌کند، بسیار مهم‌تر از نامی‌ است که برایش می‌‌گذاریم. نخست اینکه، اگر اجازه دهیم نگرانیهای‌ رابطه بر ما غلبه کند، از هر نوع کنش متقابل سازنده باز می‌‌مانیم. آیا این جمله را تا به حال از کسی‌ شنیده‌اید که: «آن‌قدر عصبانی‌ بودم که نمی‌‌توانستم درست ببینم؟» خب، این جمله از نظر فیزیولوژیکی‌ درست است.

برانگیختگی‌ عاطفی‌ ما را افرادی‌ متفاوت با آنچه در لحظه‌های‌ آرامش هستیم، می‌‌کند. وقتی‌ عصبانی‌ هستیم یا ترسیده‌ایم، آدرنالین سریع‌تر در بدنمان جاری‌ می‌‌شود و قدرت ما تا حدود بیست درصد افزایش می‌‌یابد. ذخیره خون در قسمت حل مشکل‌های‌ مغز به شدت پایین می‌‌آید، زیرا تحت استرس، قسمت زیادی‌ از خون به اندامهای‌ دست و پا فرستاده می‌‌شود.

[همچنین ازدیاد] آدرنالین فعالیتهای‌ قسمت‌های‌ پیشین مغز را که مربوط به حافظه کوتاه‌مدت، تمرکز، بازداری‌ و تفکر منطقی‌ است، متوقف می‌‌کند. این زنجیره رویدادهای‌ ذهنی‌ باعث می‌‌شود شخص به سرعت به [تضاد]، چه به شکل #جنگ و چه به شکل #گریز، واکنش نشان دهد. اما در عین حال مانع توانایی‌ مدیریت منطقی‌ حل مشکل می‌‌شود.

 وقتی‌ مغزمان دست از کار می‌‌کشد، ما شروع به شکلی‌ از فریاد زدن می‌‌کنیم. و می‌‌دانید چه اتفاقی‌ می‌‌افتد؟ مسئله به شکلی‌ ظالمانه، اما شاعرانه برعکس می‌‌شود؛ فریاد زدن ما در واقع باعث می‌‌شود نگرانیهایمان راحت‌تر تبدیل به واقعیت شود.

ثلاً آیا مدام به همسرتان درباره سر وقت آمدن به خانه غر و فریاد می‌‌زنید و متوجه می‌‌شوید که هرچه بیشتر فریاد می‌‌زنید، دیرتر و آزرده‌تر به خانه می‌‌آید؟ در واقع، کنش‌پذیری‌ عاطفی‌ شما احتمال بروز بدترین نتیجه را بیشتر می‌‌کند، زیرا هیچ‌کس دلش نمی‌‌خواهد زودتر پیش همسری‌ غرغرو و پرتوقع برگردد.

 همین امر درباره سناریوی‌ «آیا شوهرم فریب‌کار است؟» صادق است. مثلاً شوهرتان می‌‌گوید با همکار خانم جدیدش خیلی‌ خوب کنار می‌‌آید. آنها مکمل مهارتهای‌ یکدیگرند و به‌تازگی‌ با هم برای‌ کار روی‌ یک پروژه بزرگ انتخاب شده‌اند. این امر مستلزم صرف وقت بسیار و تماس نزدیک بین این دو نفر است و باعث می‌‌شود شما کم‌کم نگران شوید. حال یک حرکت بدون فریاد اصولی‌ و جوابگو می‌‌تواند این باشد که به محض آنکه نگران می‌‌شوید، با آرامش و مستقیم این احساسهایتان را با همسرتان در میان بگذارید.

در مقابل می‌‌توانید کاری‌ را که نگرانی‌‌تان به شما می‌‌گوید، انجام دهید؛ آزادانه همسرتان را به باد انتقاد بگیرید و او را به فریبکاری‌ و اینکه دیگر شما را دوست ندارد متهم کنید. یا به شکلی‌ منفعل و پرخاشگرانه سعی‌ کنید درست همان‌طور که او شما را اذیت می‌‌کند، ناراحتش کنید. برای‌ مثال بیشتر وقت‌ها، به‌خصوص وقتی‌ سراغتان می‌‌آید، از او فاصله بگیرید، یا سعی‌ کنید آن زن را با ناسزا گفتن، سرزنش و تهدید، تخریب کنید.

نتیجه منطقی‌ این داستان چیست؟ بله، همسرتان از شما دورتر می‌‌شود، از دستتان عصبانی‌ است و حال احتمال بیشتری‌ دارد که بیشتر وقتش را در محل کار و با همکار جدیدش صرف کند. در حالت کنش‌پذیری‌ به امید آنکه همسرتان با چنین کاری‌ به سوی‌ شما بازگردد و به شما نزدیک‌تر شود، بدترین وجه‌تان را به او نشان داده‌اید. و البته این کار معکوس عمل می‌‌کند. و همسرتان، مگر بر اساس دلسوزی‌ یا وظیفه‌ای‌ همراه با رنجش، دیگر نمی‌‌خواهد به شما نزدیک‌تر شود؛ او برعکس می‌‌خواهد به او نزدیک‌تر شود. فریاد زدن شما همان نتیجه‌ای‌ را داد که می‌‌ترسیدید اتفاق بیفتد.

 این، قدرت اجتناب‌ناپذیر کنش‌پذیری‌ عاطفی‌ است؛ این، قدرت اجتناب‌ناپذیر فریاد زدن است. به همین علت آرام کردن خودتان مهم‌ترین گامی‌ است که می‌‌توانید بردارید تا تغییرهایی‌ مثبت را وارد زندگی‌ مشترکتان کنید.

اولین و بهترین گامی‌ که می‌‌توانید در جهت متحول کردن رابطه‌تان انجام دهید، یادگیری‌ حفظ آرامش در هنگامی‌ است که همه چیز در درون و بیرونتان شما را ترغیب می‌‌کند فریاد بزنید. حفظ آرامش همواره منجر به پایان یک الگوی‌ کنش‌پذیری‌ می‌‌شود و چیز مثبتی‌ را آغاز می‌‌کند. 

اما، حفظ آرامش تنها مسئله مهم نیست؛ بلکه باید یاد بگیریم هم‌زمان آرام باشیم و مرتبط باقی‌ بمانیم. برخی‌ از ما می‌‌توانیم تنها با فرار کردن از موقعیت، به راحتی‌ آرامش‌مان را حفظ کنیم و از بروز هرگونه اختلاف ممکن، اجتناب کنیم. اما این حالت، بدون فریاد بودن نیست؛ چنین فراری‌، تنها شکل دیگری‌ از فریاد زدن است. حفظ آرامش و مرتبط بودن یعنی‌ باقی‌ ماندن در اختلاف و به‌طور واقعی‌ نشان دادن موقعیت خودتان. حفظ آرامش و مرتبط بودن یعنی‌ به فریاد درونتان بگویید: «نه» و به پی‌‌گیری‌ همراه با آرامش، صداقت و صمیمتی‌ که بیش از همه خواهانش هستید، بگویید: «بله» و از همه مهم‌تر آنکه حفظ آرامش و مرتبط بودن مستلزم آن است که دیگر بر همسرتان متمرکز نشوید، بلکه تمرکزتان بر خودتان باشد.

دکتر مهدی قاسمی

نویسنده: دکتر مهدی قاسمی

روانپزشک و رواندرمانگر

مشاهده سایر مطالب دکتر مهدی قاسمی
نظرات کاربران
 
 
   
دکتر مهدی قاسمی

دکتر مهدی قاسمی

دکتر مهدی قاسمی روانپزشک و رواندرمانگر تحلیلی