مقاومت در برابر وسوسه کنترل

 هرچند رفتار نوجوان در سنین دبیرستان گاه چنان است که ما را به اِعمال کنترل بیشتر وسوسه می‌‌کند، اما این دوره زمانی‌ است که باید در حاشیه بمانیم. حالا فرصتی‌ است تا آنچه را پیش از این در آن‌ها نهادینه کرده‌ایم، آشکار کنند و آموخته‌های‌ اخلاقی‌ ـ ارزشی‌ خود را به نمایش بگذارند.

 آن‌ها نیاز دارند بال بگشایند و پرواز کنند و کار ما این است که آن‌ها را در آغوش بگیریم اما نه آن‌قدر محکم که نتوانند پرواز کنند.
 آن‌ها باید بدانند که همیشه می‌‌توانند روی‌ کمک ما حساب کنند، اما مهم‌تر این است که بدانند می‌‌توانند پرواز کنند.
وقتی نوجوانی سر رسید و در آن روز است که باید در مقابل اِعمال قدرت خود مقاومت کنید . البته در آن دوره هنوز حرف‌های‌ ناگفته زیادی‌ برای‌ در میان گذاشتن فرزند خویش خواهید داشت، اما به یاد داشته باشیدخواهم که زمان سخنرانی‌‌های‌ آنچنانی‌ سر رسیده است و باید پا پس بکشید.

 حال دیگر نوجوان خودر شته تحصیلی‌،  دوستان و سرگرمی‌‌هایش را انتخاب می‌‌کند. البته والدین نگرانند که مبادا آن‌ها با تصمیم‌گیری‌‌های‌ ضعیف و نادرست، خود را در معرض مخاطره قرار دهند. این احتمال همیشه وجود دارد، اما ما در جایگاه یک والد قدرت زیادی‌ نداریم. اگر نوجوان دچار اُفت_تحصیلی‌ می‌‌شود یا انگیزه‌ای‌ برای‌ درس خواندن ندارد، باید بدانیم که این موضوع یک مطلب را به ما گوشزد می‌‌کند و آن اینکه یک جای‌ کار اشکال دارد. در این موارد ما بیش از یک پاسخ نمی‌‌توانیم داشته باشیم: پذیرش. بعد از آن است که می‌‌توانیم اقدام مناسبی‌ در پیش بگیریم و مثلاً در صورتی‌ که مایل باشند به آن‌ها کمک کنیم و به خصوص از حمایت عاطفی‌ دریغ نورزیم.

اگر نوجوان در ارتباط با فعالیت‌ها و روابط‌اش تصمیم‌گیری‌‌های‌ ضعیف دارد، راهکار شما در درجه اول پذیرش است، سخت‌گیری‌ نوجوان را از شما دور می‌‌کند، انعطاف‌پذیری‌ بیشتر، احتمال نزدیک شدن آن‌ها را بیشتر می‌‌کند و کنترل و مهار، آن‌ها را با شتاب بیشتری‌ به سمت رفتارهای‌ منفی‌ سوق می‌‌دهد.

طبعا والدین خواهند پرسید که «آیا می‌‌گویید اجازه دهیم آن‌ها به مواد مخدر روی‌ آورند یا از مدرسه اخراج شوند؟»

در جواب می‌‌گویم: دیگر زمان اجازه گرفتن از ما، گذشته است. نوجوان ما هر کاری‌ بخواهد، می‌‌کند و این نتیجه مستقیم شیوه تربیتی‌ گذشته آن‌هاست، در این برهه باید این پندار را از خود دور کنیم که می‌‌توانیم زندگی‌ آن‌ها را تحت کنترل داشته باشیم. تنها راه دسترسی‌ به آن‌ها این است که ارتباط ازدست‌رفته خود با آن‌ها را بازسازی‌ کنیم.

درس بزرگ دوره بلوغ این است که ارتباط خود با نوجوانمان را در جهت نزدیکی‌ واقعی‌ و همراهی‌ هدایت کنیم. تکرار می‌‌کنم: کلید کار، اعتماد است. این دوره زمانی‌ نیست که دستخوش نگرانی‌ و اضطراب شویم، بلکه باید به خود اطمینان دهیم که می‌‌توانیم کنار بنشینیم و از زندگی‌ لذت ببریم.

بالأخره می‌‌توانیم خود را از قید نقش‌های‌ قدیمی‌ رها سازیم و ارتباطی‌ تازه با فرزند خود برقرار کنیم، ارتباطی‌ که در آن نقش همراه را برای‌ فرزندمان داشته باشیم.

البته اگر نیاز آن‌ها را به خلوت و حریم خصوصی‌ محترم نشمارید، آن‌ها در را به‌روی‌ شما خواهند بست. اگر از حدود خود فراتر روید خرد و دانایی‌ شما را پس خواهند زد و اگر آنچه از شما می‌‌بینند صرفا احتیاط و بی‌‌اعتمادی‌ باشد، هنگام رویارویی‌ با مشکلات نزد شما نخواهند آمد.

بنابراین باید به دل و جان خود تفهیم کنید که نباید خواست و برنامه خود را به آن‌ها تحمیل کنید. آن‌ها فقط زمانی‌ نزد شما خواهند آمد که بتوانند در حضورتان بنشینند و ایمان بی‌‌قیدوشرط شما به توانایی‌ خود برای‌ حل مشکلات را، احساس کنند.

مسئله امنیت در دوره بلوغ بیش از هر دوره دیگری‌ اهمیت پیدا می‌‌کند زیرا در همین دوره است که نوجوان تحت فشار همسالان و رفتارهای‌ ناپخته خودتخریبی‌ قرار می‌‌گیرد. با این حال نمی‌‌توانیم پا پیش بگذاریم و اختیار زندگی‌ او را در دست بگیریم. اگر چنین کنیم، او با راه‌های‌ فرار زیادی‌ که در اختیار دارد از چنگ ما خواهد گریخت، به ما دروغ خواهد گفت و دقیقا کاری‌ را خواهد کرد که دوست دارد. احتمالاً پس از آن ما احساس عجز و خشم خواهیم کرد. هرچه بیشتر در زندگی‌ نوجوان مداخله کنید، او کمتر با شما درددل می‌‌کند. در این برهه از زندگی‌ِ آن‌ها، اصل مهن این است که به آن‌ها اعتماد کنیم.

 جالب اینکه وقتی‌ محدودیت خود در مهار زندگی‌ فرزندمان را بپذیریم، تأثیر و نفوذ ما بیشتر می‌‌شود.

وقتی‌ حضور و گفت‌وگوی‌ ما با آن‌ها حاکی‌ از پذیرش بی‌‌قید و شرط باشد، آن‌ها خودبه‌خود ترغیب می‌‌شوند تا هنگام نیاز به ما مراجعه کنند. بهترین شانس ما برای‌ ایمن و قدرتمند نگه داشتن آن‌ها این است که هویت واقعی‌ آن‌ها را تأیید کنیم.

دکتر مهدی قاسمی

نویسنده: دکتر مهدی قاسمی

روانپزشک و رواندرمانگر

مشاهده سایر مطالب دکتر مهدی قاسمی
نظرات کاربران
 
 
   
دکتر مهدی قاسمی

دکتر مهدی قاسمی

دکتر مهدی قاسمی روانپزشک و رواندرمانگر تحلیلی