افکار داخل ظرف غذا

 

افکار داخل ظرف غذا

اگر افکار درست مانند غذا در ظرف بود، چه می‌شد؟ شما افکار را به روشی که بچه‌ای ساندویچ را در ظرف غذا حمل می‌کند، با خود می‌برید. افکار آن‌جا هستند، و شما آن‌ها را با خودتان حمل می‌کنید، درست همان‌طور که یک پاکت میوه، یک سیب، و یک جعبه آب‌میوه را حمل می‌کنید. یک فکر اغلب چیزی است که شما با خودتان حمل می‌کنید. کلید این است که شما مجبور نیستید فکر را بخورید یا آن را هضم کنید. فقط افکار معینی را مانند محتویات ظرف غذای‌تان تصور کنید. چه کسی اهمیت می‌دهد چه غذایی در ظرف‌ شما هست؟ فقط می‌توانید غذا را داخل ظرف بگذارید و آن را با خودتان حمل کنید. شما مجبور نیستید آن را ببلعید.

 سه فکر ناراحت‌کننده را که برای‌تان حالت نشخوار ذهنی دارد، انتخاب کنید. این‌ها افکاری است که به نظر می‌رسد مهار شما را به دست می‌گیرند. به عنوان مثال، شما دارید خوب عمل می‌کنید و بعد به خود می‌گویید: «نمی‌خواهم تکالیفم را بنویسم!» یا، «نمی‌توانم از عهده‌ی کارهایم برآیم.» هراس بر شما مستولی می‌شود و به دنبال آن احساس ناراحتی و اجتناب ناتوانی نمایان می‌شود. اکنون به افکاری که به ذهن‌تان می‌رسد توجه کنید.
 همه‌ی این افکار را روی تکه‌ای کاغذ بنویسید.
 برای یک روز کامل این کاغذ را با خودتان داشته باشید.
 وقتی افکارتان را مانند اشیاء با خودتان حمل می‌کنید، چه احساسی دارید؟ در طول روز توجه کنید آیا می‌توانید بدون این‌که با آن‌ها درگیر شوید، بحث کنید، توافق کنید یا توافق نکنید، فقط آن‌ها را حمل کنید؟

در انتهای روز، از خودتان بپرسید: «چه‌طور بود؟ می‌توانم این کار را با همه‌ی افکارم انجام دهم؟»
هر فکر فقط یک فکر است، فکری که می‌آید و سپس قبل از این‌که خبردار شوید، می‌رود. بنابراین تمرین ظرف غذا را با افکاری که واقعاً شما را آزار می‌دهند و موجب رشدتان نمی‌شوند، انجام دهید. افکارتان را مانند اشیایی با خودتان حمل کنید.

دکتر مهدی قاسمی

نویسنده: دکتر مهدی قاسمی

روانپزشک و رواندرمانگر

مشاهده سایر مطالب دکتر مهدی قاسمی
نظرات کاربران
 
 
   
دکتر مهدی قاسمی

دکتر مهدی قاسمی

دکتر مهدی قاسمی روانپزشک و رواندرمانگر تحلیلی