حسادت در نوجوانان و کودکان

 

حسادت

 

ــ چرا او همیشه به هرچه می‌‌خواهد، می‌‌رسد ولی‌ من نه؟
ــ چطور آنها به کنار دریا می‌‌روند و ما باید به کباب‌خوران بی‌‌شور و بی‌‌حال برویم؟
ــ چرا همه بچه‌های‌ ساختمان دوچرخه دارند، ولی‌ من باید تا روز تولدم منتظر بمانم تا دوچرخه نو برایم بخرید؟
ــ چرا او همیشه سهم بیشتری‌ دارد؟
ــ عادلانه نیست!
کودکان حسادت می‌‌کنند.

 حسادت ریشه در ادراک فقدان چیزی‌ دارد. کودکان حسود ممکن است احساس فقدان محبت کنند، نظیر زمانی‌ که باور می‌‌کنند والد یا پدربزرگ یا مادربزرگی‌ به فرزند دیگر بیش از آنها توجه می‌‌کنند. ممکن است از عدم اعتماد به نفس ناشی‌ شود، مانند زمانی‌ که کودکی‌ به مهارت کودکی‌ دیگر حسادت ورزد. یا ممکن است از عدم کنترل بر خویشتن نشئت بگیرد (یا از این حس که همه چیز غیرمنصفانه است) مانند زمانی‌ که اتفاقاتی‌ رخ می‌‌دهد که آنها کاری‌ از دستشان برنمی‌‌آید (نظیر طلاق و چنین کودکانی‌ به کودکانی‌ که والدینشان در کنار هم هستند حسادت می‌‌ورزند).

 حسادت‌های‌ فرد گذرا هستند؛ اما اگر حسادت پابرجا بود، باید مورد کمبود در کودک را تشخیص دهید.

 والدینی‌ که نمی‌‌توانند با یکدیگر کنار بیایند، ممکن است ناخودآگاه نسبت به کودکی‌ که آنها را به‌یاد شریک زندگیشان می‌‌اندازد، انتقادآمیز برخورد کنند. در آن صورت پیوندهای‌ ناسالمی‌ در خانواده به‌وجود می‌‌آید (مادر و پسر در یک سو، پدر و دختر در سوی‌ دیگر) که می‌‌تواند حسادت را در کودک بپروراند.

والدینی‌ که در کنار هم احساس خوشبختی‌ نمی‌‌کنند، ممکن است حسادت خود را به دیگران نشان بدهند و به این ترتیب شیوه تفکر حسادت‌آمیز را در فرزندان خویش تقویت کنند.

 وقتی کودک حسادت می کند چه بگوییم؟

با کودک همدلی‌ کنید و کمبود نهفته او را بررسی‌ کنید. برای‌ آنکه به او احساسی‌ بهتر ببخشید، عجله نکنید چون ممکن است هرگز نفهمید چه چیزی‌ واقعا او را آزار می‌‌دهد:

«ظاهرا از این‌که مادربزرگ به برادر کوچکت بیشتر توجه نشان می‌‌دهد، ناراحت شده‌ای‌. آیا می‌‌دانی‌ که مادربزرگ تو را هم به اندازه او دوست می‌‌دارد؟»

«خیلی‌ از هم‌کلاسی‌‌هایت می‌‌خواستند سالنامه دوستت را امضا کنند، اما تعداد کمتری‌ می‌‌خواستند سالنامه تو را امضا کنند. این باعث شده که احساساتت لطمه ببیند و تو کمی‌ احساس حسادت کنی‌.»

«درست می‌‌گویی‌. مجبور بودی‌ به‌خاطر آنکه پدر و مادر ساعات بیشتری‌ در اداره کار کنند، کارهای‌ زیادی‌ را در خانه انجام بدهی‌؛ درحالی‌‌که خواهر کوچکت مجبور نبود هیچ کاری‌ انجام بدهد. ما به تو نگفتیم که چقدر از این بابت از تو ممنونیم و تو چه کار بزرگی‌ انجام داده‌ای‌.»

با یادآوری‌ موفقیت‌های‌ قبلی‌ فرزندتان وی‌ را تشویق کنید:
 «بله کلی مسابقه را برد و اسمش در روزنامه چاپ شد. تو هم دو سال پیش جایزه گرفتی‌.»

به فرزند خود تطبیق با شرایط را بیاموزید:
 «درک می‌‌کنم که درحال حاضر احساس می‌‌کنی‌ کسی‌ دوستت ندارد (یا با عرضه نیستی‌ یا زندگی‌ عادلانه نیست). اما آیا می‌‌توانی‌ یک دقیقه به اوقاتی‌ بیندیشی‌ که همه دوستت داشته‌اند؟»

«هفته پیش به دوستت حسادت کردی‌. اما امروز رفتار بهتری‌ داشتی‌. چه چیزی‌ باعث شد امروز تفکری‌ متفاوت داشته باشی‌؟»

«می‌‌دانم که به … حسادت می‌‌کنی‌. آیا تا به حال از خودت پرسیده‌ای‌ که او هم به تو حسادت می‌‌کند یا نه؟»(این حرف حس انصاف کودک را به قضاوت می‌‌کشاند. اگر حسادت دو طرفه باشد، چندان بد هم نیست.)

آنچه نباید بگوییم

«حسادت گناه است.»
در این صورت او درمی‌‌یابد که شما در رابطه با کنار آمدن با احساسات دشوار نمی‌‌توانید به او کمکی‌ بکنید. اگر می‌‌خواهید رویکردی‌ خداپسندانه داشته باشید، به او بگویید:
«پروردگار همه انسان‌ها را از یکدیگر متفاوت آفریده است. هیچ کس در همه چیز بهترین نیست. پروردگار از تو می‌‌خواهد، به‌جای‌ آنکه حسادت کنی‌، بر نعمت‌هایی‌ که به تو ارزانی‌ داشته متمرکز شوی‌. می‌‌توانی‌ نداشته‌هایت را مدنظر قرار دهی‌ و ناراحت باشی‌، می‌‌توانی‌ بر داشته‌هایت متمرکز شوی‌ و خدا را شکر کنی‌.»

«زندگی‌ همین است. چه کسی‌ گفته که باید منصف باشد؟»
آموزش پیش از همدلی‌ سبب بسته شدن ارتباط شما و فرزندتان می‌‌گردد و تنها نتیجه‌ای‌ که عاید می‌‌گردد یأس بیشتر اوست.

«مبالغه می‌‌کنی‌. می‌‌دانی‌ که مادربزرگ تو را به اندازه برادرت دوست دارد.»

 بهتر است مواردی‌ که فرزندتان به آنها حسادت می‌‌ورزد را به چالش بطلبید: «بله حق داری‌. این هفته مادربزرگ با برادرت وقت بیشتری‌ را گذراند، چون باید از او مراقبت می‌‌کرد و برادرت به توجه بیشتر او نیاز داشت. ولی‌ هر وقت که ما هستیم و از برادرت مراقبت می‌‌کنیم، مادربزرگ وقت بیشتری‌ را در کنار تو می‌‌گذراند.»

«نگران نباش. طوری‌ کیک را می‌‌برم که به همه به مقدار مساوی‌ برسد.»
نخواهید که خیلی‌ دقیق باشید. اشکالی‌ ندارد اگر فرزندانتان به این موضوع که «زندگی‌ همواره منصف نخواهد بود» عادت کنند.

دکتر مهدی قاسمی

نویسنده: دکتر مهدی قاسمی

روانپزشک و رواندرمانگر

مشاهده سایر مطالب دکتر مهدی قاسمی
نظرات کاربران
دکتر مهدی قاسمی

دکتر مهدی قاسمی

دکتر مهدی قاسمی روانپزشک و رواندرمانگر تحلیلی