عشق از نگاهی دیگر

مسئله تو نیستی‌، من هستم‌

 مهم‌ترین کاری‌ که می‌‌توانید برای‌ زندگی‌ مشترکتان انجام دهید آن است که یاد بگیرید بیشتر بر خود متمرکز شوید. شما درواقع باید خودمحورتر شوید. حال قبل از آنکه این مطلب را احمقانه بنامید به من گوش کنید. هر زندگی‌ مشترک عالی‌‌ای‌، خودمحور است زیرا هر زندگی‌ مشترکی‌ نیاز به دو خودِ محوری‌ دارد.

هر زندگی‌ مشترکی‌، پیوندی‌ بین دو انسان کامل و محوری‌ است. این دو فرد قوی‌ به‌طور فعال روی‌ بهبود خود در جهت منفعت طرف دیگر کار می‌‌کنند، بدون آنکه از او انتظار داشته باشند حتماً همان کار را بکند. این دو نه از جدایی‌ می‌‌ترسند و نه از با هم بودن و تلاش می‌‌کنند به تعادلی‌ از این دو برسند. این دو نفر به جای‌ توجه به رفتار همسرشان که خوشبختانه قابل کنترل نیست، به رفتار خود که برایشان قابل کنترل است، توجه می‌‌کنند.

یک فرد، تنها با چنین نگرشی‌ می‌‌تواند آنچه را همه ما مشتاق آن هستیم، تجربه کند؛ یعنی‌ صمیمیت واقعی‌ با یک روح مستقل و اسرارآمیز دیگر، کسی‌ که آگاهانه تصمیم می‌‌گیرد زندگی‌، انتخابها، امیدها و رؤیاهایش را با ما سهیم شود.

 شاید با این الگو برای‌ زندگی‌ مشترک آشنا نباشید. شاید زندگی‌‌تان سرشار از آموزشهایی‌ درباره فداکاری‌، مصالحه، رفع نیازهای‌ دیگری‌ و درخواست مدام برای‌ سازگاری‌ شده باشد. توصیه‌های‌ بعضی‌ کارشناسان ازدواج برای‌ تمرکز بر همسرتان به جای‌ تمرکز برخودتان جای تامل دارد.

برای به دست آورد الگوی ارتباطی موثر در ابتدا باید یاد بگیرید بر خود متمرکز شوید. واضح است که این امر به معنای‌ «فقط به خودم اهمیت می‌‌دهم» نیست، ما اصلاً درباره خودشیفتگی‌ صحبت نمی‌‌کنیم.

خودمحور بودن به معنی‌ متمرکز شدن بر خود نیست، به معنای‌ این نیست که دیگران را واداریم بر ما متمرکز شوند. هرگاه بخواهیم دیگران متناسب با فکر، حس یا عملکرد ما رفتار کنند، به نفع خودمان بر دیگران متمرکز شده‌ایم و این اوج خودشیفتگی‌ است.

می‌‌بینید خودشیفتگی‌، به معنای‌ متمرکز شدن بر خود نیست؛ در خودشیفتگی‌ در اصل بر دیگران متمرکز می‌‌شویم. این امر متمرکز شدن بر دیگران است تا دیگران را واداریم بر ما متمرکز شوند، یا آنها را به حالتی‌ بکشانیم (یا واداریم جوری‌ رفتار کنند) که باعث شوند ما احساس بهتری‌ بکنیم.

حال ممکن است خودتان را به این وضوح نبینید، و مشکل دقیقاً همین است. ما اغلب خود را نمی‌‌بینیم. در اینجا یک آزمون کوچک وجود دارد:

۱. هیچ‌گاه از اینکه همسرتان نیازهای‌ عاطفی‌‌تان را برآورده نمی‌‌کند، عصبانی‌ شده‌اید؟ به زنی‌ فکر کنید که مدام پیش دوستانش شکایت می‌‌کند که همسرش رفتار عاشقانه و رمانتیک ندارد، اما هیچ‌گاه به صورت شفاف این گلایه را به شوهرش نگفته است. مردی‌ را درنظر بگیرید که رابطه‌اش را با نامزدش تنها به این دلیل که دست‌کم او این مرد را تحسین می‌‌کند، توجیه می‌‌کند. این یعنی‌ تمرکز بر دیگران.

۲. آیا تنها به این دلیل سعی‌ می‌‌کنید همسرتان را به هر شکل ممکن شاد «کنید» که این کار زندگی‌‌تان را ساده‌تر می‌‌کند؟ زنی‌ را در نظر بگیرید که چون نگران آزادی‌ خود است، دیر آمدن همسرش را به خانه می‌‌پذیرد. مردی‌ را در نظر بگیرید که تنها برای‌ اینکه آزاد باشد به هر خواسته همسرش پاسخ «بله عزیزم» می‌‌دهد. همه اینها نیز رفتارهای‌ متمرکز بر دیگری‌ هستند.
و چرا تفکر متمرکز بر دیگران اشتباه است؟ زیرا به‌طور اجتناب‌ناپذیری‌ سعی‌ می‌‌کنیم هر چیزی‌ را که بر آن متمرکز می‌‌شویم، مدیریت کنیم، بهبود بخشیم یا کنترل کنیم.

نمی‌‌توانیم از این مسئله فرار کنیم. ما به‌طور غریزی‌ می‌‌خواهیم تأثیرمان را بر هرچه بر آن تمرکز می‌‌کنیم، ببینیم.
اما وقتی‌ چنین خواسته درونی‌‌ای‌ در رابطه‌ها و به ویژه زندگی‌ مشترکمان به کار گرفته می‌‌شود، مشکلی‌ پیش می‌‌آید.

دکتر مهدی قاسمی

نویسنده: دکتر مهدی قاسمی

روانپزشک و رواندرمانگر

مشاهده سایر مطالب دکتر مهدی قاسمی
نظرات کاربران
 
 
   
دکتر مهدی قاسمی

دکتر مهدی قاسمی

دکتر مهدی قاسمی روانپزشک و رواندرمانگر تحلیلی