زندگی عاشقانه
ما در زندگیِ عاشقانهمان بیش از هرچیز به دست تقدیر نیازمندیم. اگر آرزو کنیم یا باور داشته باشیم (برخلاف تمام قوانین عصر روشنگریمان) که روزی دست تقدیر ما را برابر مرد یا زنی قرار میدهد که خوابش را میدیدهایم، آیا مرتکب گناه شدهایم؟ آیا مستحق نیستیم، با گونهای باور خرافی، آرزو کنیم سرانجام به موجودی بربخوریم که مرهم تمام رنجهای ملالآور ما باشد؟ هرچند ممکن است دعاهای ما هرگز مستجاب نشود، یا روابط درکنشده مشترک ما پایانی نداشته باشد، اگر آمدیم و عرش کبریایی بر ما دل سوزاند (و دعایمان مستجاب شد)، آیا واقعا باید بپذیریم که این ملاقات با شاهزاده یا شاهزادهخانمی که بر ما ارزانی شده فقط برحسب تصادف بوده است؟ آیا نمیتوانیم برای یکبار هم که شده منطق را کنار بگذاریم و این (موهبت الهی) را بخشی اجتنابناپذیر از تقدیر عاشقانهمان بخوانیم؟
جستارهای عاشقانه
آلن دوباتن